داستان دربارهی یک نوجوان جذاب و علاقهمند به موسیقی است که با همکاری پسر یک ستارهی مشهور راک، برای کسب مقام اول در مسابقهی استعدادهای مدرسهشان تلاش میکنند.
داستان در سال 1961 و در بحبوحه جنگ سرد رخ میدهد. این داستان، روایتگر زندگی داگ هامرشولد، دیپلمات و اقتصاددان، است که پس از فرماندهی نیروهای سازمان ملل در نخستین عملیات نظامیشان، برای برقراری آتشبس با دشمنان، در اقدامی نومیدانه سوار هواپیما میشود.
در آینده ای نزدیک ، کارآگاه خصوصی دیوید کارمایکل توسط مارلون ویدت ، تاجر عجیب و غریب استخدام می شود تا دختر گمشده خود را پیدا کند. دیوید با جین ، هوش مصنوعی بسیار پیشرفته ، برای حل این معما همکاری می کند...
جیمز در ارتباط با زنان ناتوان است، اما شانس او تحت تعلیم هنرمند اغواگری به نام آمپرسند تغییر میکند. با یادگیری هنر اغواگری توسط جیمز، او به نیتهای آمپرسند شک میکند و از خود میپرسد که چه چیزی واقعاً او را در زندگی خوشحال میکند.
8 کاندید 80 دقیقه زمان دارند تا سرنوشت خود را تغییر دهند اما تنها با پاسخگویی به یک سوال، سوالی که وجود خارجی ندارد یا حتی قابل رویت نیست…فقط به هوش و ذکاوتی نیاز دارد که فرد شایسته را از دیگران تمییز دهد….اما سوال حقیقی چیست؟ برنده ی این رقابت کیست؟ هدف از این آزمون چیست؟...
فیلم در اوایل دهه 1980 جریان دارد و داستان دربارهی کارگر یک کارخانه می باشد که پس از تغییر شغلش به دربان کلوب شبانه، زندگی اش به طور کلی تغییر می کند...
فرانک هنوز سرگرم مبارزه با جنایتکاران و باندهای خلافکار است. اکنون او باید با بزرگترین دشمنش مبارزه کند، کسی که نام جیگسا را برای خود انتخاب کرده و با تشکیل یک سازمان جنایتکار قدرت زیادی پیدا کرده است...
جیمز باند» (برازنان) پس از مأموریت ظاهرا ناموفقی که در کره ی شمالی داشته و تحمل چهارده ماه شکنجه و بازجویی، در حالی آزاد می شود که او را مهره ی سوخته تلقی می کنند. اما «باند» وارد عمل می شود تا جایگاه از دست رفته را دوباره به چنگ بیاورد. سرانجام نیز پی گیری هایش اوم را به «گوستاو گریوز» (استیونز) می رساند. «گریوز» تاجر الماسی است که اختراعی جدید به نام ماهواره ی ایکاروس را در اختیار دارد. ایکاروس می تواند ستون نور و انرژی ویران گرش را به هر سوی زمین که بخواهند، هدایت کند و …
بعد از یک تصادف در آزمایشگاه، و انتشار ویروسی خطرناک، دو مامور امنیتی باید با صدها نفر از افرادی که در آزمایشگاه کار می کردند و اکنون به جانورانی آدم خوار تبدیل شده اند، مبارزه کنند.
یک راهبه سابق که تبدیل به یک پروفایلر جنایی شده است، برای تحقیق در مورد قتلهای آیینی وحشتناک دو زن میانسال فراخوانده میشود. با بازی فیونا شاو، چیویتل اجیوفور و کالین سالمون.
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...
پس از سقوط هواپیما، دو برادر ناتنی که با یکدیگر اختلاف دارند، در جزیرهای دورافتاده و شگفتانگیز فرود میآیند. در این جزیره، انسانها و دایناسورها با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی میکنند و جامعهای آرمانی را تشکیل دادهاند. اما این آرامش در حال تهدید است.