دو مرد از جنگ جهانی دوم به خانه باز میگردند تا در مزرعهای که در نواحی روستایی ایالت میسیسیپی قرار دارد کار کنند، و در آنجا تقلا میکنند با نژادپرستی و سازگاری با زندگیِ پس از جنگ کنار بیایند.
فیلم ماجرای مردی بنام نیک می باشد که هرکسی او را می شناسد، آرزوی مرگش را دارد، از روسای باند های خلافکار و قاتلان قراردادی گرفته تا پلیس های فاسد. نیک دختری دارد که خیلی وقت پیش از او جدا شده. او خودش را به مبلغ 1 میلیون دلار بیمه کرده است اما اگر بخواهد بیمه به دخترش تعلق بگیرد، باید حداقل 21 روز زنده بماند...
مراسم ” امی اواردز ” همه ساله در آمریکا با هدف معرفی و تقدیر از هنرمندان و آثار برتر سینمایی و تلویزیونی ، در آمریکا برگزار میشود . طی این مراسم فیلم ها و سریال های تلویزیونی از تاریخ ۱ ژوئن ۲۰۱۴ تا ۳۱ می ۲۰۱۵ بررسی شد و به بهترین ها جوایز نفیسی اهدا گردید .
Nick, Dale و Kurt بعد از اینکه نقشه ی به قتل رساندن رئیسشان عملی نمی شود تصمیم می گیرند برای خود یک تجارت بسازند اما یک سرمایه گذار که آنها را مانع خود می بیند تصمیم می گیرد مانع موفقیت آنها شود. این سه دوست برای اینکه کنترل و موفقیت شرکت خود را دوباره به دست بگیرند پسر سرمایه گذار را می دزدند…
سندی پترسون که تاجری میانسال است از دنور راهی میامی می شود تا با زن فریبکاری که هویت او را دزدیده و در قالب خانم خانه دار بی آزاری زندگی می کند، رو به رو شود...
«آلن جانسن» (چیدل) ظاهرا زندگی خوشبخت و راحتی با همسر و فرزندانش دارد. در حالی که احساس تنهایی می کند و کسی را ندارد که با او درددل کند. از سوی دیگر «چارلی فاینمن» (سندلر) نه شغلی دارد و نه خانواده ای. او در فاجعه ی یازده سپتامبر ۲۰۰۱، همسر و سه دخترش را از دست داده و پس از آن از کارش استعفا داده و به تلخی خودش را از همه جدا کرده است. «آلن» و «چارلی» در دانشکده هم اتاقی بوده اند و حالا پس از سال ها دوباره با هم برخورد می کنند. «آلن» با مشاهد ی وضع نابهنجار «چارلی» تصمیم می گیرد که به او کمک کند و …
تحقیقات درباره سرقتی که منجر به قتل شده است باعث بروز سلسله اتفاقاتی می شود که افسر پلیس لس آنجلس "الدن پری" را وادار می کند روشهای خشن خود را زیر سوال ببرد...
"سندی ریکز" به همراه مادر خود به یکی از جزایر فلوریدا می رود تا تابستان را نزد عموی خود "پورتر ریکز" سپری کند. او هیچ علاقه ای به محیط جدید زندگی اش ندارد تا اینکه یک دوست جدید وارد زندگی او می شود، دلفینی به نام "فلیپر" که او و عمویش را به هم نزدیکتر می کند...
«کيسي رايبک» (سيگال) هم راه با برادرزاده اش، «سارا» (هايگل) براي گذراندن تعطيلات، سوار قطاري مي شوند که در مسير خود از دنور به لس آنجلس، از «راکي ماونتينز» مي گذرد. اما «تراويس دين» (بوغوسيان) قطار را به گروگان مي گيرد و براي تحت کنترل گرفتن يکي از سلاح هاي فوق سري دولت، قطار را تبديل به مقر فرماندهي خود مي کند...
جو پس از یک فاجعه در فضا به زمین باز می گردد و متوجه می شود که قطعات گم شده ای در زندگی او وجود دارد، بنابراین او تصمیم می گیرد تا حقیقت را در مورد رازهای پنهان سفر فضایی فاش کند و چیزهایی را که از دست داده بازیابی کند.
سریال "بهتره با ساول تماس بگیری" اسپینآف سریال "بریکینگ بد" می باشد که داستانش در مورد وکیل والتر وایت، ساول گودمن (باب ادنکیرک) و دفتر وکالت او و نحوه آشنایی او با اعضای گروه درست قبل از رخ دادن اتفاقات "بریکینگ بد" می باشد...
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…