یک شاهزاده جوان فضایی از دست یک ستمگر مستبد که قصد تسخیر کهکشان را دارد، به زمین فرار میکند. او با برایان، پسری منزوی و علاقهمند به داستانهای علمی تخیلی، دوست میشود و آنها با هم برای نجات جهان مبارزه میکنند.
سیزده سال پس از اینکه یک قتل خواهر دانش آموز دبیرستانی "مری گراوس" را کشت، حالا کارآگاه "دیک هاربرجر" در جستجوی این قاتل است که ظاهرا دوباره سر و کله اش پیدا شده ...
دو بچه به همراه یک فرد بالغ در شهری کوچک با یک سفینه ی فضایی بیگانه مواجه می شوند. بیست و پنج سال بعد، این بچه ها، که اکنون بالغ شده اند و یکی از آن ها کلانتر محلی شده است، در همان شهر با یکدیگر تجدید دیدار می کنند. در این شهر اکنون اتفاقات عجیبی رخ می دهد و در آن موارد قطع عضو احشام و چهارپایان به وفور به چشم می خورد. چندی بعد شرایط از این هم بدتر شده و این موارد قطع عضو به پرونده های قتل انسان تبدیل می شوند...
سندی و گرِگ نوجوانانی هستند که علیرغم هشدارهایی که به آنها داده شده است، با دوستان خود به کمپینگ می روند. آنها به زودی با بیگانگانی روبرو می شوند که از این منطقه به عنوان شکارگاه استفاده می کنند...
پس از استقلال کشور مکزیک از دولت استعماری اسپانیا در سال 1823 مهاجرت آمریکایی ها به ایالت تگزاس که در آن زمان بخشی از خاک کشور مکزیک بود افزایش یافت. به طوری که پس از مدت کوتاهی اکثر ساکنان این ایالت را آمریکایی تبارها تشکیل می دادند که با دولت مرکزی اختلاف نظرهای فراوانی داشتند...