لانسلوت عاشق می شود که قرار است با پادشاه آرتور ازدواج کند. در همین حال ، یک جنگ سالار خشن تلاش می کند قدرت را از آرتور و شوالیه های میز گردش بدست آورد.
کارسون، قاچاق چی آمریکایی است به تریسی، یک زن فرانسوی که به او نزدیک شده و می خواهد از او برای نجات برادرش از آلبانی که به عنوان زندانی سیاسی که در آن نگهداری می شود، کمک می کند...
در سال 1880 نیومکزیکو، گروهی از شکارچیان اروپایی با آپاچی ها برخورد می کنند، اما توسط یک سواره نظام سابق که راهنمای تبدیل شده است، به آنها کمک می کند...
سازمان بین المللی جنایی، اسپکتر، به دنبال راه انداختن جنگ جهانی سوم است. اما «جیمز باند» (کانری) وارد عمل می شود و خیلی زود مرکز فرماندهی دشمن در اطراف آتشفشان خاموشی را شناسایی می کند و …
بمب افکن نیروهای ناتو، حامل سلاح های هسته ای، ربوده می شود. «جیمز باند» (کانری) پس از ماجراهایی در می یابد که «امیلیو لارگو» (چلی) مرد شماره ی ۲ سازمان «اسپکتر»، مغز متفکر این جریان است. «باند» آرام آرام با «لارگو» و محبوبه اش، «دومینو» (اوژه) رابطه برقرار می کند و …
میلیونری خبیث معروف به «گلدفینگر» (فروبه)، به همراه گروهی از تبهکاران بین المللی از جمله «پوسی گالور» (بلکمن)، با طرح نقشه ای هوشمندانه قصد سرقت خزانه ی طلای «فورت ناکس» را دارد. اما «جیمز باند» (کانری) موفق می شود نقشه های او را عقیم بگذارد و …
چارلز ریچموند، سرمایه دار مستبد، اما بیمار، به پرستار جذاب ایتالیایی خود، ماریا، علاقه زیادی پیدا می کند. پرستار، به نوبه خود، عاشق آنتونی، برادرزاده چارلز می شود که به کمک آن می تواند کنترل ثروت عمویش را به دست آورد...
دختري به نام »مارني« (هدرن) که بيماري دزدي دارد در شرکت هاي مختلف استخدام مي شود و دست به سرقت مي زند مدير يکي از اين شرکت ها (کانري) با »مارني« ازدواج مي کند و با آگاهي از بيماري همسرش سعي مي کند تا درباره ي گذشته اش اطلاعاتي به دست آورد…..
سازمان بین المللى تبهکاران معروف به «اسپکتر» قصد پیدا کردن یک ماشین رمزگشایی روسی را دارد، و «جیمز باند» باید قبل از این سازمان، ماشین را پیدا کند. او در حالی که در یک رابطه عشقی با دختری روسی بنام «تاتیانا رومانوف» شده، به استانبول می رود و در همین حین مامورین سازمان اسپکتر نیز به دنبال او هستند و …
« جیمز باند » ( کانرى ) براى تحقیق دربارهى قتل یکى از مأموران سازمان جاسوسى انگلستان به جاماییکا فرستاده مى شود. در آن جا متوجه دخالت « دکتر نو » ( وایزمن ) مرد متنفذ و مرموز منطقه در این جریان و ارتباط او با سازمان تبهکارى بین المللى « اسپکتر » مى شود و …
پیرمردى به نام » داربى اوگیل « ( شارپ ) ، سرایدار املاک فرماندار است . او که باید جایش را به مردى جوان بدهد فرصتى مىخواهد تا خبر را به اطلاع دخترش ، » کتى « ( مانرو ) برساند . همان شب » داربى « به چاهى سقوط مىکند و از آن جا وارد سرزمین آدمکوچولوها مىشود .
چهار شرور بریتانیایی برای به دست آوردن مواد منفجره برای استفاده در یک معدن الماس به یک شهرک یورش می برند. با انجام این کار، آنها تقریباً شهرک را نابود می کنند، تارزان آنها را تا معدنشان تعقیب می کند...
راننده ای که به دنبال کار می گردد ، به یک بنگاهی که چند راننده کمپرسی مصالح ساختمانی دارد مراجعه می کند ، و در آنجا بعد از آزمایش رانندگی استخدام می شود . مدتی بعد راننده ای کشته می شود و ...