ناتاشا، دختری که رؤیای رها شدن از قید و بند نقشهای سنتی زنانه را در سر میپروراند، قصد دارد مهماندار هواپیما شود. درست در آستانه رسیدن به این آرزو، او به شکلی ناخواسته درگیر ماجرایی هیجانانگیز میشود. او باید سارقانی را دنبال کند که شاهکار معروف، یعنی تابلو مونالیزا، را به سرقت بردهاند.
چیارا، دختر یک بازیگر معروف، تصمیم میگیرد تا حد امکان شبیه پدرش شود و با تقلید از رفتار و ظاهر او، به قدری در این نقش فرو میرود که دیگران او را با نام پدرش صدا میزنند.
مادلین وردیه، بازیگری بی پول متهم به قتل یک تهیه کننده معروف است. او با کمک بهترین دوستش ثابت می کند که برای دفاع از خود تبرئه می شود. بعدها زندگی با شکوه و موفقیت آغاز می شود، تا زمانی که حقیقت آشکار شود...
در حالی که ژانِ محافظهکار برای انتخاب مجدد به عنوان شهردار شهری کوچک در شمال فرانسه تلاش میکند، ادیت، همسر 40 سالهاش، رازی را به او میگوید که دیگر نمیتواند سرکوبش کند: او در قلبش مرد دیگری را دوست دارد...
داستان فیلم در تابستان سال ۱۹۱۰ اتفاق میافتد؛ زمانی که در سواحل شمالی فرانسه و خلیجهای چشمنواز آن منطقه نظیر خلیج اسلاک، چند توریست به طرز مرموزی ناپدید شدند. تحقیقات پلیس به دو خانوادۀ مادرسالار میرسد که متعلق به دو جناح مختلفهستند و..
میشل رسین رئیس دادگاه جنایی است. او همانقدر که به خود سخت میگیرد با دیگران هم همین کار را میکند. زنی بنام دیت بعنوان عضو هیئت منصفه یک پرونده انتخاب میشود و زمانی که میشل دوباره او را ملاقات میکند همه چیز عوض میشود و...
یک پسر شانزده ساله خود را به خانه یک دانشجوی دیگر از کلاس ادبیات خود insinuates و در مورد آن در مقالات برای معلم فرانسوی خود را می نویسد. در مواجهه با این استعداد و …
وقتی همسر “سوزانه پویول” توسط کارمندانش به گروگان گرفته می شود، او کنترل تجارت خانوادگی را به عهده گرفته و ثابت می کند رهبری بی نظیر است. اما با از راه رسیدن معشوق سابقش، پیچیدگی وارد زندگی شخصی و حرفه ای او می شود...
یک وکیل میانسال به همراه محافظ صاحب کارش برای دفاع از یک پیرزن به مونت کارلو می رود. وقتی وکیل با معشوق سابق محافظ درگیر می شود، مسائل پیچیده می شود...
“پییر” رقصنده ای حرفه ای که از عارضه قلبی خطرناکی رنج می برد، در انتظار عمل تعویض قلب است که شاید زندگی دوباره به وی ببخشد، او کاری به جز نگاه کردن به مردم پیرامون خویش از بالکن آپارتمانش در شهر پاریس ندارد. خواهرش “الیز” وقتی از بیماری وی باخبر می شود، برای این که آخرین روزهای احتمالی زندگی برادرش را با وی باشد، به همراه سه فرزندش به آپارتمان وی نقل مکان می کند. او نیز مشکلات خودش را دارد و …
«آنا» (بونر) در نخستین وعده ی ملاقاتش با «دکتر مونیه ی» روان کاو (دوشوسوی)، به خطا وارد دفتر «ویلیام فابر» (لوشینی) وکیل مالیاتی می شود و او را به جای دکترش می گیرد و رازهایی را بر او فاش می کند. حتی وقتی «آنا» به اشتباهش پی می برد باز نزد «فابر» تنها و وسواسی بر می گردد، چون تشخیص داده که او شنونده ی خوبی است…