در مرکز پژوهش براي يافتن حيات در خارج از زمين، «دکتر فيچ» (کينگزلي) ناگزير است موجودي را که به طور مخفف «سيل» مي نامد نابود کند، اما «سيل» مي گريزد. جست و جوي «فيچ» براي يافتن او بي نتيجه مي ماند. تا اين که «سيل» که شبيه دختري چهارده ساله است بر اثر تکثير، تبديل به دختري بيست ساله مي شود...
"داک مکوی" با کمک همسرش، "کارول" و سوداگری فاسد و قدرتمند به نام "جک بنیون" از زندان آزاد می شود تا نقشه ی "بنیون" را برای سرقت از بانکی در یکی از شهرهای کوچک تکزاس عملی کند ...
در مورد کارکنان يک قايق ماهي گيري، نهنگي را صيد مي کنند و به شهر مي آورند تا در يک پارک تفريحي، وسيله ي بازي و تماشاي مردم باشد. پسر بچه ي يتيمي به نام «جسي» (ريچتر) با اين نهنگ که نامش را «ويلي» گذاشته اند دوست مي شود…..….
«جو کابوت» مافيايي (تيرني) و پسرش، «نايس گاي ادي» (پن)، شش نفر گنگستر را استخدام مي کنند تا به يک صرافي الماس دستبرد بزنند. براي سارق ها ـ که هيچ يک، ديگري را نمي شناسد ـ اسم مستعار انتخاب شده: «آقاي سفيد» (کايتل)، «آقاي نارنجي» (رات)، «آقاي بور» (مدسن)، «آقاي صورتي» (بوشمي)، «آقاي آبي» (بانکر) و «آقاي قهوه اي» (تارانتينو). اما سرقت با مشکل مواجه مي شود...
دو بهترین دوست ماجراجویی را آغاز کردند ، اما به زودی این امر به یک فرار وحشتناک از پلیس می شوند ، زیرا این دو دختر به خاطر جنایاتی که مرتکب شدند فرار می کنند.
در قرن نوزدهم کالیفرنیا، یک خانواده سیسیلی از شرابسازان توانا، پس از اینکه از ترک سرزمین خود امتناع میکنند، هدف یک سرمایهدار فاسد راهآهن قرار میگیرند...
در قرن نوزدهم، مردی بدشکل و مورد آزار و اذیت قرار گرفته که "ایگوانا" لقب گرفته بود، از دست مردم محلیِ زورگو فرار میکند، جزیره خودش را پیدا میکند و خود را حاکم مستبد قلمرو جدیدش اعلام میکند. یک مرد و یک زن در آنجا سرگردان میشوند و قربانی طبیعت سادیستی جدید او میگردند.
یک جنایتکار روانی ، مردی که قرار بود به زودی معاون کلانتر شود را به قتل می رساند . او خود را در نقش این مرد جا زده و در جایگاه شغلی او قرار می گیرد ، اما این قاتل نمی داند که کلانتر برنامه ی مرگباری برای معاونش دارد ...
«روي هابز» (ردفورد)، ستاره ي جوان بيس بال، راه هاي موفقيت را يکي پس از ديگري طي مي کند، اما زماني که زني به نام «هاري يت» (هرشي) به او در اتاق هتلي سوء قصد مي کند، رؤياهايش ناکام مي ماند. پانزده سال مي گذرد و «روي» بار ديگر آفتابي مي شود و به باشگاه «شواليه هاي نيويورک» مي پيوندد.
گابریل متقاعد شد که پس از شکست مصیبتبار همسرش در نبرد با نیروهای تاریکی، دوباره به تیم پیشین شکارچیان شیطانی ملحق شود تا به مناطق ژرف و ناشناخته اروپا و آمریکا سفر میکنند. او با بهترین دوستش، "مایکل"، که راز سیاهی در اختیار دارد...
یک زن و مرد از خواب بیدار می شوند و متوجه میشوند که در صندوق عقب یک کامیون محبوس شدهاند، خیلی زود به این نتیجه میرسند که ربوده شده اند و به عنوان گروگان نزد آدم ربایان هستند ...
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…