این داستان یک جادوگر اسلحه به دسته خیلی خطرناکه! که باید ماموریت های خودش رو به بهترین شکل ممکن به پایان برسونه!!(این انیمه اقتباسی از video game/ Platinum است)
در این سری در حالیکه گروه های طرفدار جام مقدس هر کدام به نوعی در حال تقویت خود هستند، برای بدست آوردن جام مقدس خود را اماده می کنند. در این میان، تمرینات فشرده و تاکتیک نبرد کلید پیروزی است...
آمامیا شوهی فرزند پیانیستی ماهر است که از چهارسالگی آموزش پیانو دیده. او مصمم است که در آینده پیانیستی حرفه ای شود و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمی کند ...
سال ۲۰۳۴ است. دو سال از جدایی موتوکو کوساناگی از بخش ۹ میگذرد. حالا توگوسا رهبر جدید بخش بزرگتر شدهٔ ۹ است. با ظهور یک هکر ماوراء الطبیعه به نام "عروسکگردان"، تیم با جرایم پیچیدهای روبهرو میشود...
سال ۲۰۲۹. دنیا شدیدا وابسته به اطلاعات شده و تمام انسان ها متصل به شبکه هستند. جرم و جنایت توسط خلافکاران از طریق نفوذ غیر مجاز به شبکه انجام میشود. برای جلوگیری از این موارد، روبات هایی انسان نما با توانایی و قدرت بالا ساخته شده اند، که می توانند در لحظه به هر شبکه ای در دنیا متصل شوند. اکنون یک روبات زن، به کمک همکارش باید یک هکر مرموز و قدر را ردیابی و سرنگون سازد...
یک سازمان تروریستی جدید معروف به "نفر یازدهم" متعهد به کشتار جمعی است. آیا قهرمان کارآگاه سایبورگ و واحد نخبگان مبارزه با جرم و جنایت او قادر به جلوگیری از آنها هستند؟
من در یک روز عالی در مدرسه و یک کتاب پیدا کردم که یک دفتر خاطرات بود که همکلاسی من، ساکورا یاماچی، به صورت مخفی نوشته بود. در داخل آن نوشته شده که به علت بیماری پانکراس او روزهای اخر عمرش را میگذراند...
زندگي در ژاپن فئودال آسان نيست. خصوصا حالا که فضاييها آمده و همه چيز و همه جا را به تصرف خود درآوردهاند! خب البته، اوضاع بيمه و بهداشت عالي شده، اما ممنوعيت عمومي استفاده از شمشير، بسياري از ساموراييهاي شکستخورده را با تصميم سختي روبهرو ساخته که همانا انتخاب مسير زندگي آيندهشان است! اين موضوع، خصوصا در مورد افرادي از جمله گينتوکي ساکاتا صدق ميکند که به شغل درازمدت و منظمي پايبند نيستند. اين شد که گينتوکي، دنبال شغل آزاد رفته و هر کاري به او پيشنهاد شود، ميپذيرد، البته تا جايي که حقوق آن به اندازهي کافي باشد. اما ...
در آینده، بشریت با سلاح های غول پیکر انسان نما به نام Titanostrides جنگ می کند. Isami Ao از نیروی زمینی دفاع شخصی ژاپن و لوئیس اسمیت از تفنگداران دریایی ایالات متحده در میدان نبرد در اوآهو، هاوایی ملاقات می کنند. یک هواپیمای دشمن حمله می کند و نیروهای آنها را پراکنده می کند. برای زنده ماندن در نبرد و نجات دوستان خود، رفقای بعید باید شجاعت شکست این تهدید جدید را پیدا کنند.
کن اوساتو یک دبیرستان معمولی به تمام معناست - نمرات متوسط، رویاها، و تمایل به بیزاری از افراد خارق العاده. اما وقتی با رئیس و نایب رئیس شورای دانش آموزی اعم از مردمی و فوق العاده روبرو می شود، بلافاصله با آنها دوست می شود. همه اینها زمانی که دوستان جدید کن به دنیای دیگری احضار می شوند قطع می شود - و او نیز به طور تصادفی احضار می شود! افسرده و بدون هیچ راهی برای بازگشت، از خود صرف نظر می کند تا بی سر و صدا در دنیای جدید بماند - تا زمانی که متوجه شود به شفابخشی جادو علاقه دارد، شکل بسیار نادری از جادو که به او اعتماد به نفس و توجه همه جادوگران را می دهد. . با این حال، همه توجه خوب نیست، این چیزی است که کن متوجه می شود زمانی که توسط یک همکار دیوانه شفا دهنده جادو مورد توجه قرار می گیرد...
پس از اینکه گروه قهرمانان پادشاه شیطان را شکست دادند، صلح را به سرزمین بازگرداندند و به زندگی تنهایی بازگشتند. نسلها میگذرند و الف فریرن با مرگ انسانیت روبرو میشود. او شاگرد جدیدی میپذیرد و قول میدهد که آرزوهای در حال مرگ دوستان قدیمی را برآورده کند. آیا یک ذهن الف می تواند با طبیعت مرگ و زندگی صلح کند؟ فریرن تلاش خود را برای کشف این موضوع آغاز می کند.
بهار در آکادمی جادوی کیمبرلی، زمانی که دانشجویان جدید اولین سال تحصیلی خود را آغاز می کنند. پسری با لباس سیاه پوشیده با عصای سفید و شمشیری که به باسنش بسته شده، به مدرسه معتبر نزدیک می شود. این مرد جوان - الیور - باید با یک دختر کاتانا به نام نانائو پیوند برقرار کند تا بتواند از خطراتی که در این مدرسه با آن مواجه است جان سالم به در ببرد.
یک دختر نوجوان است که بخشی از وقت خود را در لندن مشغول کار برای هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی معروف، میگذراند و بخش دیگر را نزد عمهی خود، جین مارپل، در حومه شهر سپری میکند.
این داستان در یک خط زمان جدید گاندام رخ می دهد و 300 سال پس از یک حادثه به نام (جنگ فاجعه) که بین زمین و مریخ رخ داد، شروع می شود. انسان ها پس از آن مریخ را تغییر شکل داده اند، اما بسیاری از ساکنان بومی حال حاضر خواستار استقلال از زمین هستند. در اینجا دو قهرمان ما، میکازوکی آگوس و اورگا ایتسوکا، به عنوان بخشی از یک شرکت حفاظت خصوصی به نام CGS، عمل می کنند. اورگا قصد دارد خود را آزاد کند و استقلال مریخ را تأمین کند، اما گروه تروریست Gjallarhorn با نظراتش مخالف است. در همین حین، میکازوکی تصمیم می گیرد که با پایلوت کردن گاندام قدیمی بارباتوس، به دوستش اورگا و به طور کلی به مریخ کمک کند.
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
همه چیز در مورد دانشجوی کالج آمامیا یوهی متوسط است: نمرات، ظاهر و نگاه متعصب او به زندگی. پس چه اتفاقی می افتد که او یک روز با مارمولکی سخنگو از خواب بیدار می شود که به او اطلاع می دهد که یک چکش غول پیکر در فضای بیرونی وجود دارد که آماده است زمین را تکه تکه کند و از او در مبارزه با نیروهای شیطانی درخواست وفاداری می کند؟ وانمود کنید که هرگز اتفاق نیفتاده است! متأسفانه برای یوهی، کمی اجبار در قالب یک شاهزاده خانم فوق العاده، او را از بازگشت به زندگی معمولی خود باز می دارد. در ماجراجویی زندگی خود، یووهی به نیروهای پرنسس غیرقابل پیش بینی ملحق می شود و به دنبال خدمه ای متشکل از همراهان می گردد تا قبل از اینکه چکش بیسکویت سیاره را نابود کند، با یک جادوگر شیطان صفت و هموطنان وحشتناک قدرتمندش مبارزه کنند!
یک شهر کوچک در جایی در ژاپن وجود دارد که اطراف آن را طبیعت احاطه کرده است. در این شهر، مدرسه بزرگ و باشکوهی به نام Otobashi Gakuen وجود دارد. که برای آشنایی دانش آموزان با طبیعت تاسیس شد. این داستان با Kurusugawa Himeko شروع می شود. او یک دانش آموز عادی است که به Otobashi Gakuen می رود. او با دو دوستش هیمکاوا چیکان و اوگامی سوما روزهای مدرسه ای روشن و لذت بخشی را سپری می کند. چیکان تنها دختر یک خانواده برجسته است. او هم در رشته های دانشگاهی و هم در رشته های ورزشی سرآمد است. او همچنین مهربان و زیبا است و باعث محبوبیت او در بین سایر دانش آموزان شده است. اوگامی سوما دوست دوران کودکی هیمکو است. او در بیان مستقیم احساسات خود مشکل دارد، اما بسیار صادق است. در شانزدهمین سالگرد تولد هیمکو، یک ماه تاریک خورشید را مسدود می کند و اوروچی ها بیرون می آیند تا جهان را نابود کنند. اما چرا هیمکو را هدف قرار می دهند...؟ بر اساس مانگای کایشاکو
در دنیایی که مفهوم موسیقی وجود نداره، داستان از آنجایی شروع میشود که پسری با دختری به نام میو آشنا میشود. دختری اسرار آمیز که یک رابط موسیقی به بدن پسر متصل میکند. این دو نفر با تاریخ موسیقی راک آشنا میشوند و به ماجراجویی فراموش نشدنی ای می روند.
هانازونو هیکاری کاراکتر اصلی داستانه که همیشه به تاکیشیما شکست می خوره. هیکاری، به کِی به عنوان یه رقیب و تاحدودی هم یه دوست نگاه میکنه. کِی عاشق هیکاریه و همه اینو میدونن ولی خودش متوجه این موضوع نمیشه! وقتی اونا ۶ ساله بودن پدرهاشون به همدیگه معرفیشون کردن. هیکاری به خودش مغرور بود که بهترین کشتی گیره ولی تو اولین کشتی به کِی شکست می خوره. هیکاری قسم می خوره کِی رو تو مدرسه شکست بده و به همین خاطر تو همون مدرسه ی کِی ثبت نام میکنه. حالا اون در هاکوسن حضور داره. مدرسه ی نابغه ها که مخارجش برای پدرِ نجارش خیلی زیاد تموم میشه.
در سال 2035 در ژاپن واقعه ای عظیم معروف به "فروپاشی" به دلیل تحقیقات روی زندگی مصنوعی اتفاق میفتد.هوش مصنوعی ای به نام "ماهیت" کوروبه جورج را فاسد کرده است.ورود به شهر تحقیقات که امید اخر انسانیت نام دارد توسط دولت ممنوع شده است.دو سال بعد به ایکو تاچیبانا دختری 15 ساله که خانواده اش را در واقعه از دست داده توسط همکلاسی انتقالی اش یویا کانزاکی درباره ی رازی نهفته در بدنش گفته میشود.مثل اینکه کلید حل معما در نقطه ی اغازین یعنی مرکز "فروپاشی" است.هنگامی که یک دختر و پسر,که اینده ی انسان ها به ان ها وابسته است ملاقات میکنند,حقیقت تازه چیست؟