ناتالی تلاش میکند تا همسایگان متخاصم در ساختمان آپارتمانی جدیدش را با هم آشتی دهد. متحد غیرمنتظره او سرایدار ساختمان است که ترجیح میدهد درگیر این مسائل نشود.
یک زن عتیقهشناس در سفری برای یافتن گردنبندی افسانهای که عشق حقیقی را به ارمغان میآورد، با کلانتر شهر هممسیر میشود. این سفر پرفراز و نشیب، سرشار از کشمکشها و در عین حال جاذبهای میان این دو شخصیت است.
مارگوت پیانیست مشهور جهان برای کریسمس به "Chateau Neuhaus" باز می گردد. در آنجا او با دوست پسر سابق خود "جکسون" ملاقات می کند و او را متقاعد می کند که کنسرت سالانه کریسمس اش را سرلوحه کار خود قرار دهد...
عشاق دوران کالج، اولیویا و میک، پس از ۲۵ سال دوباره به هم میرسند و در اداره یک تالار عروسی با هم شریک میشوند. با وجود اینکه رابطه کاری آنها ممکن است خوب پیش نرود، اما عشق دوباره بین آنها شکوفا میشود.
داستان پشت صحنه ی یک گروه بزرگ موسیقی متال را بازگو می کند. جوانی بنام تریپ در حین اجرای یک کنسرت بزرگ موسیقی به ماموریتی فرستاده می شود که ناگهان در خیابان با انبوهی از اتفاقات غیرقابل پیشبینی روبرو می شود...
عشق دو نوجوان در اردوی تابستانی شکل میگیرد و با گذشت سالها، در همان مکان، اما با دگرگونیهایی در زندگی هر دو، دوباره احیا میشود. آینده اردوگاه و سرنوشت عشق آنها در هالهای از ابهام قرار دارد.
زمانی که جان پسر بود، در میان علف های هرز شاهد این بود که تمام خانواده اش در یک حمله ظالمانه قانون شکن کشته شدند. اکنون به عنوان یک قاضی در قلمروهای غربی، او به غرب سفر می کند تا از بی گناهان در برابر بی عدالتی محافظت کند...
"والتر وید" کارمند اف بی آی است که سازمان نقشه ای برای ترور او را آشکار میکند.گروهی از آدمکشهای خطرناک توسط مردی مرموز استخدام شده اند تا با کشتن او جایزه بزرگی بدست بیاورند...
استالونه نقش یک پلیس را دارد که پس از دیدن صحنه های وحشیانه به کار خود بازگردانده میشود و برای درمان به یک کلینیک ناتوانی برده میشود و در آنجا متوجه میشود که …
«رادي» (افلک)، خلافکار خرده پا، پس از آزادي از زندان خود را به جاي هم سلولي فوت شده اش جا مي زند تا بتواند با «اشلي» (ترون) - دوست دختري که او از طريق نامه نگاري پيدا کرده - همراه شود. همه چيز خوب پيش مي رود تا اين که «رادي» با «گابريل» (سينيسي)، برادر «اشلي»، آشنا مي شود که قصد سرقت از کازينويي در ميشيگان را دارد...
الیزابت تاچر یک معلم جوان است، از خانواده ای متمول که اهل شرق آمریکاست و اینک به شهری کوچک در غرب آمریکا کوچ کرده که دارای معدن زغال سنگ میباشد. این سریال شرح ماجرای مردم این شهر کوچک و مشکلات آنان با معدن ذغال سنگ و در عین حال چگونگی ارتباط این معلم جوان با اهالی شهر میباشد. دختری که از خانواده ای متمول آمده و حالا باید خود را با شرایط این شهر کوچک وفق بدهد. این سریال با الهام از کتابی به همین نام به قلم نویسنده کانادایی Janette Oke ساخته شده است.
سریال روایتگر سال ۱۹۳۰ در قلب آمریکا می باشد ، جایی که خون و پول در هم آمیخته ، در این میان یک کشیش از شهری به شهر دیگه سفر می کنه تا اینکه تو شهر کوچیکی سفرش متوقف میشه و تصمیم می گیره افراد ضعیف و فقیر اون شهر رو با خودش همراه کنه
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...