جنگ جهانی دوم. چهار بچه از راه گنجه ای بزرگ به سرزمین نارنیا می روند که زیر سلطه ی ملکه خبیثی است که آن جا را در زمستانی ابدی نگه داشته و مانع ورود کریسمس به آن جا شده است. منجی شیروش بزرگ، «اصلان» نیز برای نجات «نارنیا» و ساکنانش به کمک بچه ها می آید...
«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود.
"جو" جوانی ولگرد در قایق "لس" و همسرش "الا" که بین گلاسکو و ادیبنورگ در حال حرکت است کاری به دست می آورد.روزی "الا" جسد زنی جوان را که روی آب شناور بود پیدا می کنند.اما به نظر می رسد "جو" بیشتر از چیزی که تظاهر می کند می داند و ...
فیلم از صحنههایی از فیلمبرداری فیلم جان مالکوویچ بودن شروع میشود که در آن «چارلی کافمن» (نیکولاس کیج) افسرده مهلت کمی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در مقابل چارلی افسرده برادر دوقلوی سرزنده او، «دونالد»، است که در نظر دارد به تأسی از چارلی شروع به نوشتن فلیمنامه کند.
دیوید ایمز (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مکیت یک موسسه انتشاراتی ، ثروت فراوان ، زیبایی ، یک خانه خارق عاده در منهتن و یک دوست دختر س +ک به نام جولی (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم سوفیا (پنه لوپز کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست. بدبختانه رابطه رو به رشد دیوید با سوفیا، حسادت جولی را برمی آنگیزد، ظاهرا او از رابطه در واقع سرسری دیوید با خودش برداشت دیگری کرده، بنابر این دیوید را به گردش با ماشین دعوت می کند، ماشین را به جایی می کوبد، خودش می میرد . دیوید نجات می یابد اما صورتش از شکل افتاده و باید ماسکی به چهره بزند تا زخم های صورتش را بپوشاند . این حادثه باعث می شود دید او نسبت به زندگی تغییر کند .
در حالي که پدر خانواده، افسر نيروي دريايي، دور از خانه به سر مي برد، «مارگارت هال» (سويينتن) سرپرستي سه فرزندش را به عهده دارد. پس از يک درگيري شبانه ميان «بو» (تاکر)، پسر بزرگ و نوجوان خانواده، با مردي مسن تر از خود به نام «داربي» (لوکاس)، «مارگارت» جسد «داربي» را در ساحل پيدا مي کند و آن را به دريا مي اندازد…
"تام" نوجوان 15 ساله ای که با خود بیگانه است او با خانواده خود از لندن به منطقه ای روستایی نقل مکان می کند.او مجبور است راهی برای روبرو شدن با راز تاریک خانواده خود پیدا کند...
فیلسوف لودویگ ویتگنشتاین ، متولد وین ، که علاقه اصلی او ماهیت و محدودیت های زبان بود. مجموعه ای از طرح ها نشان می دهد که زندگی او از دوران کودکی ، تا دوران جنگ جهانی اول ، تا ...
مردی اشراف زاده بنام «اورلاندو» ، به خواسته ی ملکه الیزابت اول، برای همیشه جوان مانده است. فیلم ماجرای زندگی او را در طی چندین قرن جوانی به تصویر می کشد...
فیلمی بدون دیالوگ گفتاری، بر خلاف موسیقی و اشعار «مرثیه جنگ» بنجامین بریتن است که شامل شعری از سرباز جنگ جهانی اول ویلفرد اوون است که وحشتهای جنگ را منعکس میکند. هیچ داستان خطی یا دیالوگ وجود ندارد. این تصاویر منعکس کننده داستان اوون، داستان سربازان دیگر و یک پرستار در طول جنگ جهانی اول است...
فیلم از ده قسمت که توسط ده کارگردان مختلف ساخته شده اند تشکیل شده است.هر قسمت درباره دید کارگردان نسبت به موسیقی اپرا است.فیلم دیالوگهای کمی دارد و بیشتر آنها از متنهای اپرا تشکیل شده...