اواخر قرن نوزدهم. «شانن» ( کيدمن )، دختري از يک خانواده ي ثروتمند در منطقه اي فقير در شمال ايرلند تصميم دارد که به امريکا برود چون در يک آگهي ديده که در اوکلاهما زمين مجاني مي دهند. او در اين سفر پسر کشاورزي به نام «جوزف» ( کروز ) را نيز همراه خود مي سازد...
«کريستي براون» در دوران کودکي به دليل فلج مغزي به شدت عقب افتاده شده است اما در جواني «کريستي»نشان مي دهد که با وجود جسم عليلش، انساني خونگرم و شوخ طبع است، هوش فوق العاده اي هم دارد و مي تواند به کمک پاي چپش - تنها عضوي که در کنترلش است - آثار هنري قابل تحسين و اشعار و رمان هاي پر فروش خلق کند...
یک زندانی در صورت محکومیت به مرگ، اموال مادی خود را با زندانی دیگری معامله می کند. پس از آزادی، او با خواهر زندانی روبرو می شود که جایگزین او روی چوبه دار می شود...
سال 1984. در شهر «ايراستريپ يک» که قبلا لندن بوده و اکنون پايتخت يکي از سه ابر قدرت جهان يعني «اوشينا»ست، «وينستن اسميت» (هرت) پس از شکنجه هاي شديد جسماني و رواني سرانجام مي آموزد که تنها به «برادر بزرگ» عشق بورزد...
یک کشتی عظیم مسافربری عازم نخستین مسافرت بهاره خود شده است. غریبه ای که خود را جاگرنات (نیروی نابودکننده) معرفی می کند با نماینده کشتی در لندن، نیکلاس پورتر (هولم) تماس میگیرد و اعلام می کند هفت بمب، هر کدام حاوی نیم تن مواد منفجره، در کشتی جاسازی شده است و گروهی برای خنثی کردن بمبها وارد عمل می شوند که...
یک استاد فلسفه پس از نه سال غیبت به دیدن خانواده خود می رود و همسرش را به چهار مرد، پدر، عمو و دو برادر معرفی می کند. این دیدار در یک آپارتمان در شمال لندن اتفاق می افتد که محل جنگ روانی دائمی است...
پس از تلاش نافرجام برای ترور «دوگل» در اوت سال 1962، گروه OAS با مشکلات قابل توجهی رو به رو می شود و بسیاری از رؤسای آن شناسایی می شوند. رئیس جدید گروه، «سرهنگ رودن» (پورتر) تصمیم می گیرد تا آدم کشی حرفه ای را که هیچ ارتباطی با گروه ندارد اجیر کند؛ مردی انگلیسی با اسم رمز «شغال» (فاکس)…
با ناپدید شدنِ محموله هروئین بین ایتالیا و نیویورک ، طولی نمی کشد تا دلالِ مواد در میلاد نیز به جرم سرقت دستگیر می شود ، دو مزدور آدمکش برای پیدا کردن وی اعزام می شوند تا اینکه ...
در سال 1920، مهاجران ایتالیایی "نیکولا ساکو" و "بارتولومیو وانچتی" به اشتباه متهم به سرقت و قتل شده و محکوم به مرگ می شوند. اما در حقیقت آنها به دلیل عقاید خاص خود محکوم به مرگ شده اند و...
"باپتیستا" تاجری ثروتمند اعلام می کند دختر کوچکش "بیانکا" قبل از ازدواج کردن خواهر بزرگترش "کاترینا" ازدواج نخواهد کرد."لوسینتو" پسر تاجری ثروتمند عاشق او می شود.او خود را با عنوان مربی موسیقی معرفی می کند تا وارد اقامتگاه "باپتیستا" شود و ...