Barbara Bouchet

دیابولیک و جینکو توسط یک باند جنایی بی‌رحم دستگیر و در یک سلول زندانی می‌شوند و هیچ راه فراری برای آن‌ها وجود ندارد. دیابولیک گذشته مرموز خود را برای بازرس فاش می‌کند. در همین حال، اوا کانت و آلتئا به شدت به دنبال مردان خود هستند.

پسری باید نامزدش را به خانواده هیولاهای غیرعادی اش معرفی کند...

جشنی با مصاحبه هایی با فیلمسازان و دستیاران آنها.

دختر خجالتی اهل اوهایو که فیلم ها را دوست دارد اما واقعیت را دوست ندارد، فیلم های لذت بخش عجیب و غریب فدریکو فلینی را پیدا می کند و به سفری به ایتالیا برای پیدا کردن او می رود.

یک گزارشگر به همراه زنی جوان در تلاش است که راز قتل چند کودک در شهری دور افتاده در جنوب ایتالیا را حل کنند و...

داستان تلاش‌های واتیکان، به رهبری مونسینور هیو فلاهرتی، برای نجات نیروهای متفقین و سرنگونی هواپیماهای متفقین با حمله نازی‌ها به رم....

یک فرد ضارب بازنشسته تصمیم می گیرد آخرین انتقام خود را از قتل برادرش توسط یک باند مافیایی بگیرد. یک اوباش مشتاق به او کمک می کند...

یک زن اصلاح‌شده برای پایان دادن به جنگ باندهای ایتالیایی، با یک قاتل پول‌مزد می‌پیوندد.

لیویو هنگامی که با درخواست طلاق روبرو می شود، او می پذیرد، اما آخر هفته را با منشی و معشوق همسرش ترتیب می دهد...

دو خواهر قلعه خانوادگی خود را به ارث می‌برند، که گفته می‌شود توسط جدشان که زنی موی کلاغی و جامه سرخ‌پوش است و هر صد سال هفت قتل مرتکب می‌شود، تسخیر شده است.

یک گنگستر روانی که دارای خشونت بسیار است و تحت شکنجه قرار گرفته با کارفرمای قبلی خود در زندان ملاقات می کند و …

بازرس "تلینی" در مورد قتلهایی سریالی که در آن قربانیان فلج شده و شکمشان با چاقوی تیزی شکافته شده تحقیق می کند.در حالیکه مضنونان او رو به اتمام هستند،بازرس متوجه چشمه آب گرمی می شود که همه قربانیان به آن ارتباط داشتند...

Pierfrancesco "Checco" Zalone ، یک کارآفرین شکست خورده ، به دنبال یک زندگی جدید به عنوان پیشخدمت در یک روستایی در آفریقا است ، اما ظاهر داعش او را مجبور به سفر دوباره می کند.

چاریتی یک مهماندار در Fandango Ballroom و یک زن خوش بین است. پس از داشتن سهمی از بدبختی با مردان زندگی اش، اسکار را ملاقات می کند، که احساس می کند می تواند زندگی خود را با او بگذراند...

پس از مرگ "ام" مامور مخفی "جیمز باند" از بازنشستگی فراخوانده می شود تا "اسمرش" را متوقف سازد...

داستان فيلم در مورد يك زن بيوه است كه در گذشته چهاربار با مردان مختلف و سرمايه داري ازواج كرده اما همه آن ها خيلي زود و به دلايلي درگذشتند...

جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...