مری دونل (Mary Donnell) ، یک منشی جوان با گذشتهای مرموز است. وی تصمیم میگیرد که با پسر یکی از مشتریها به نام جک، فرار کند. پدر جک (که فرد بسیار ثروتمندی میباشد)، بدون اینکه بداند مری باردار شده، ازدواج را لغو میکند. سالها بعد ، وقتی پدر جک از به حضور کودک باخبر شد ، تهدید به اقدام قانونی برای گرفتن حضانت این کودک می کند ولی ...
یک سیاستمدار سالخورده تلاش می کند برای آخرین بار در دورانی که تلویزیون نقش مهمی در بازیهای سیاسی ایفا می کند، به عنوان شهردار یکی از شهرهای آمریکا انتخاب شود...
فیلم داستان مهاجری ایرلندی را روایت می کند که تبدیل به یکی از افسران درجه دار ارتش شده و پنجاه سال از عمر خود را در آکادمی ارتش آمریکا در وست پوینت سپری میکند...
دهکدهاى کوچک در ساسکس انگلستان. دخترى نوجوان و پرشور به نام « ولوت براون » ( تیلر ) با پسر جوانى به نام « مى » ( رونى ) که قبلا سوارکار بوده آشنا مىشود. او از « مى » کمک مىخواهد تا اسبى را که در بخت آزمایى برده براى شرکت در مسابقه ى « گراند نشنال » آماده کنند.
یک مرد آهنگساز و خواهرش عمارت بزرگ و زیبایی را در کنار ساحل دریا خریداری میکنند اما طولی نمیکشد که متوجه میشوند که تنها دلیل قیمت ارزان این عمارت گذشته تلخ و وحشتناک این عمارت بوده است.
زندگی نمایشی ساموئل لانگورن کلمنس، طنزپرداز افسانه ای، معروف به مارک تواین، از دوران سکاندار قایق در رودخانه می سی سی پی تا زمان مرگش در سال 1910 و اندکی پس از بازگشت از آنجا...
در روزهاى تاریك بعد از جنگ جهانى اول، خانم و آقاى "كارا كلاف" به دلیل فقر، سگ پسرشان را به یك دوك می فروشند. پسر از دورى "لاسى" سخت ضربه می خورد، اما فكر مى كند كه شاید این زندگى جدید به نفع سگش باشد و ...
اوايل قرن ، ويلز جنوبى . « هيو مورگان » ( مك داول ) ، پسركى 12 ساله ، همراه با خانواده اش در دهكدهاى معدنى در دره اى سرسبز و زيبا زندگى مى كند. اما آرامش و خوشبختى خانواده آرام آرام با شدت گرفتن طمع و زورگويى هاى صاحبان معادن از بين مى رود...
« دکتر جکیل » ( تریسى ) دانشمندى است که براى اثبات تئورى تجمع دو نیمهى خوب و بد در وجود انسان ، معجونى درست مىکند که خود آن را مىنوشد و تبدیل به یک هیولا ( آقاى هاید ) مى شود...
راننده ى کامیونى به نام « دانى کنى » ( کاگنى ) به هدف پشتیبانى از برادرش ، « ادى » ( کندى ) که مایل به ورود به دنیاى آهنگ سازى است ، به مشتزنى حرفه اى روى مى آورد.
ملکه ى انگلستان ، « الیزابت اول » ( رابسن ) به شجاعترین و پرافتخارترین ناخداى نیروى دریایى خود ، « جفرى تورپ » ( فلین ) ، مأموریت میدهد تا وارد عمل شود و اسپانیایی ها را از تعرض باز دارد.