"میکی مون" پس از مبارزه ، یک بیماری مُسری گرفته و از دیده همه گان ناپدید می شود ، "آگامون" به همراه مابقیِ دیجیمون ها نیز سعی در جلوگیری از شیوع این بیماری دارند اما...
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟
بعد از ظهر 25ام ماه مارس، آراراگی کویومی از همکلاسیش ،هانه کاوا سوباسا، در مورد یه خون آشام توی شهر چیزایی می شنوه. همون شب اتفاقی می افته که آراراگی با اون خون آشام روبرو میشه. تمام ماجراهای سری مونوگاتاری از اینجا شروع میشه...
آجین ها به انسان هایی گفته میشود که نمیمیرند، 17 سال پیش در جنگ آفریقا اولین نمونه پیدا شد و تعداد دیگری هم در کشورهای دیگه و تنها فایده ای که دولت میتونست برای چنین بدنی متصور بشه استفاده از اون انسان ها برای انواع مختلفی از آزمایشات مرگبار بود با این شعار "تا زمانی که نمیمیره پس مشکلی نیست" به همین خاطر هم پول خوبی برای کسی که بتونه یکیشون را معرفی کنه در نظر گرفته بودند. اما داستان ما تو یک روز تابستونی شروع میشه زمانی که یک دانش آموز عادی اتفاق غیر منتظره ای را تجربه می کنه و اون ...
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟ . . .
در حدود یک سال در آکادمی میهاما حضور داشته است، یوجی کازامی به نظر می رسد جای خود را در مدرسه پیدا کرده است، اما ناگهان تصمیم می گیرد تا در CIRS ارتقاء پیدا کند. پس از مشورت با JB در مورد نیت خود، هر دو به طور کامل اسناد یوجی را بررسی کرده و رویدادهای بزرگ شدن او را برای تعیین اینکه آیا شغل برای او مناسب است یا خیر، تجزیه و تحلیل می کنند. در همین حال، بدون اطلاع دو نفر، دختران میهاما برخی از اسناد پاره شده در اتاق یوجی را کشف می کنند. پس از بازسازی کاغذها، آنها داستانی را که یوجی را به مردی که امروز هست تبدیل کرده است یا شاید شکسته است، کشف می کنند. با این حال، آنچه که فکر می شد تاریخ است، تاکنون او را تعقیب کرده است و زنجیرهای گذشته شروع به کشیدن او به سمت تاریکی می کند.
این انیمه هیجان انگیز ، جادویی و رنگارنگ درباره ماجراهای دو جادوگری است که برای نجات دنیای ما از جادوی تاریک ماجراجویی می کنند و به آن نفرین نیز می گویند...
جینتا یادُمی و گروهی از دوستان دوران کودکیش یک روز در یک حادثه ی دلخراش از یکدیگر جداشدند و حالا پس از گذشت در دوره دبیرستانشون یک اتفاق ناگهانی باعث شد که اونا با گناهانشون و اتفاقی که اون روز رخ داد رو به رو شده و با عواقب گذشتشون مواجه بشن، چند سال اون باید با احساس گناهی که از گذشتش به جا مونده مقابله کنه و برای این کار اون باید با نیروهای عجیب وغریب و ارواح باید کنار بیاد و...
داستان فیلم، در واقع فلش بکی به زندگی Guts و چگونگی تبدیل شدن او به شمشیرزن سیاهپوش را روایت می کند. او نوجوانی خود را به عنوان مزدور آغاز کرده است تا این که برای عضویت در دار و دسته قرقی ثبت نام می کند…
2005 سال پیش در هند پسری به نام سیدارتا گوتاما از پادشاهی شاکیا متولد شد. هنگامی که سیذارتا به دنیا آمد، پیشگویی وجود داشت که این پسر، پادشاه پادشاهان خواهد شد. در آن زمان پادشاهی های مختلف...
شیء با ارزشی (مهر پادشاه) در حین انتقال به جامعه ارواح به وسیله گروهی مرموز دزدیده شده و توشیرو هیتسوگایا، کاپیتان بخش دهم، که برای انتقال مهر انتخاب شده، با رهبر دزدان مبارزه می کند و کمی بعد ناپدید می شود. پس از این اتفاق جامعه ارواح تشخیص می دهد که هیتسوگایا توشیرو خائن است و باید دستگیر و اعدام شود. کوروساکی ایچیگو این تصمیم را نمی پذیرد و به همراه ماتسوموتو رانگیکو، کوچیکی روکیا و آبارای رنجی تصمیم میگیرند تا مغز متفکر دزد مهر را برملا کرده و هیتسوگایا را پیدا کنند تا آزاد شود. در همین هنگام، یک شیاد به دنبال مجرمان میگردد و به رازی تاریک که مرتبط با یک شینیگامی مرده می باشد، پی می برد.
ژاپن، سال ۲۰۷۷٫ یک مامور مونث با نام “وکسیل” به توکیو اعزام می شود تا درباره گسترش تکنولوژی رباتیک توسط ژاپنی ها که به وسیله سازمان ملل ممنوع اعلام شده تحقیق کند…
در شهر کاراکورا، ارواح ناشناس ظاهر میشوند. ایچیگو و روکیا سعی میکنند با آنها مقابله کنند، اما شینیگامی مرموزی به نام سنا بیشتر آنها را از بین میبرد. سنا از پاسخ به سوالات خودداری میکند، بنابراین ایچیگو مجبور میشود او را دنبال کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است.
دو سال پس از آخرين جنگ با سفيرات (Sephiroth) می گذشت. رافوس شينرا (ShinRa) سعي كرد دوباره شهر بزرگ را درست كند.اما در راه ساخت ،سه مرد در مقابل او ايستادند.اين سه مرد به دنبال مادرشان ميگشتند و سعي داشتند سفيرات را دوباره برگردانند.از اين رو كلود (Cloud) دوباره مجبور شد در مقابل كسي قرار بگيرد كه تهديد كرد دنيا را نابود خواهد ساخت.
در حالی که کیومارو در حال مسابقه دادن برای گرفتن اتوبوس به کمپ ساحلی است، او نمی داند که دکتر M2، دانشمند جادوگر شیطانی از آینده، رباتی را برای ربودن او فرستاده است...
"وان پیس" داستان یک دزد دریایی به نام "مانکی دی. لوفی" است که به دنبال بزرگترین گنج دنیا، "وان پیس"، است. این گنج توسط "گلد راجر"، پادشاه دزدان دریایی، پنهان شده است. لوفی و خدمهاش در طول سفر خود با چالشها و خطرات زیادی روبرو میشوند، اما آنها مصمم هستند تا به هدف خود برسند.
فروشنده دارو یه شکارچی ارواح مرموز تو ژاپن قدیمه که دنبال مونونوکههای بدجنس میگرده. نمیتونه همینطوری بزنتشون؛ اول باید بفهمه شکلشون چیه، حقیقتشون چیه و چرا به وجود اومدن. بعدش شمشیر طلسمشکن رو درمیاره و کارشونو تموم میکنه. برای همین همیشه اول میره تو مغز و گذشتهشون سرک میکشه که خیلی هم خطرناکه!
زندگي در ژاپن فئودال آسان نيست. خصوصا حالا که فضاييها آمده و همه چيز و همه جا را به تصرف خود درآوردهاند! خب البته، اوضاع بيمه و بهداشت عالي شده، اما ممنوعيت عمومي استفاده از شمشير، بسياري از ساموراييهاي شکستخورده را با تصميم سختي روبهرو ساخته که همانا انتخاب مسير زندگي آيندهشان است! اين موضوع، خصوصا در مورد افرادي از جمله گينتوکي ساکاتا صدق ميکند که به شغل درازمدت و منظمي پايبند نيستند. اين شد که گينتوکي، دنبال شغل آزاد رفته و هر کاري به او پيشنهاد شود، ميپذيرد، البته تا جايي که حقوق آن به اندازهي کافي باشد. اما ...
داستان حول خانواده ماتسونو میگرده،شش پسر موزی و شیطون(کسایی که به اسم شش قلو ها معروف)این شش قلوها که بزرگترینشون اوساماتسو،عاشق یک دختر میشن توتوکو.این شش پسر ماجراهای جالبی رو شروع میکنن.
داستان در دوره تایشو ژاپن اتفاق میافتد و ماجراجوییهای تانجیرو کامادو، پسر نوجوانی باهوش و مهربان را دنبال میکند. تانجیرو به همراه خانوادهاش در کوهها زندگی میکند و از طریق فروش زغال امرار معاش میکند. اما یک روز، خانواده او توسط شیاطین (اُنی) به طور وحشیانهای به قتل میرسند و تنها تانجیرو و خواهر کوچکش نزوکو از این حادثه جان سالم به در میبرند. اما نزوکو در اثر این حمله به یک شیطان تبدیل میشود. با این حال، او هنوز مقداری از انسانیت خود را حفظ کرده و به برادرش حمله نمیکند. تانجیرو که مصمم به یافتن راهی برای نجات خواهرش و انتقام از شیاطین است، به گروه شیطانکشها میپیوندد. او در این مسیر با آموزشهای سخت و چالشهای خطرناکی روبرو میشود و در کنار دیگر شیطانکشها با شیاطین قدرتمندی میجنگد.
"مِی تاچیبانا"، دختری 16 ساله است که در تمام عمر خود، نه دوستی داشته و نه طعم عشق را چشیده است. تا اینکه روزی به طور تصادفی "یاماتو کوروساوا"، پسر محبوب مدرسه را زخمی میکند. این اتفاق باعث میشود تا یاماتو به مِی علاقهمند شده و با او دوست شود.
دبیرستان سیدو با رهبری کاپیتان میوکی، پس از پیروزی در مسابقات قهرمانی منطقهای، در مسابقات دعوتی بهار در ورزشگاه کوشیاِن شرکت کرد و با دو پرتابکننده سال دومی، ساوامورا و فورویا، در آن حضور پیدا کرد.
«سِی» یک کارمند ۲۰ ساله است که به دنیایی کاملا متفاوت منتقل می شود. متاسفانه طی آیینی که «سِی» را احضار کردند، دو نفر را بجای یک نفر به این دنیا منتقل کردند. و همه مردم دختر دوم را به «سِی» ترجیح می دهند! ولی این شرایط چندان هم برای «سِی» بد نبود، او کاخ سلطنتی را ترک می کند و با جادویی که تازه بدست آورده بود، فروشگاه های ساخت معجون و لوازم آرایشی تاسیس کرد. تجارت هم رفته رفته در حال رونق گرفتن بود، و این زندگی ممکن است که زندگی چندان بدی هم نباشد...
کافه ساحلی خدمتکار در منطقه خرید مارکو در نگاه اول عادی به نظر می رسد. اما سه کارمند آن عجیب و غریب هستند: هوتوری آرزو دارد یک کارآگاه باشد، توشیکی یک کمال گرا است و اوکی یک زن مسن با علاقه به لباس های خدمتکار است.
تابستان آنو، که هر چند سال یک بار می آید و در آن قدرت هیولاها در برج به لطف خدای آنو کاهش می یابد، سرانجام فرا رسیده است. ارتش های پادشاهی اوروک که از زمان ماجراهای گیل و کی دهه هاست در حال بازسازی و نبرد هستند، اکنون برای فتح طبقات بالاتر برج، سنگرهای خود را در طبقه اول مستحکم می کنند. علاوه بر ارتش اوروک، بی شمار ماجراجو نیز به امید یافتن گنجی افسانه ای که گفته می شود در طبقه بالای برج پنهان شده است، به مسکیا، اولین دژ ساخته شده در طبقه اول برج، جذب شده اند.
این داستان در یک خط زمان جدید گاندام رخ می دهد و 300 سال پس از یک حادثه به نام (جنگ فاجعه) که بین زمین و مریخ رخ داد، شروع می شود. انسان ها پس از آن مریخ را تغییر شکل داده اند، اما بسیاری از ساکنان بومی حال حاضر خواستار استقلال از زمین هستند. در اینجا دو قهرمان ما، میکازوکی آگوس و اورگا ایتسوکا، به عنوان بخشی از یک شرکت حفاظت خصوصی به نام CGS، عمل می کنند. اورگا قصد دارد خود را آزاد کند و استقلال مریخ را تأمین کند، اما گروه تروریست Gjallarhorn با نظراتش مخالف است. در همین حین، میکازوکی تصمیم می گیرد که با پایلوت کردن گاندام قدیمی بارباتوس، به دوستش اورگا و به طور کلی به مریخ کمک کند.
انیمه داستان ماریا را دنبال می کند که قوی ترین جادوگر در طول جنگ صد ساله در فرانسه است. او از جنگ نفرت دارد و با قدرت های جادویی قوی خود، نبردها را مختل می کند. دخالت او با آرتمیس ساکوبوس و پریاپوس اینکوبوس، توجه آسمان ها را به خود جلب کرده است و بنابراین فرشته میکائیل یک فرمان صادر می کند. هنگامی که ماریا بکارت خود را از دست می دهد، قدرت های جادویی او نیز از بین می رود. فرشته زیبایی به نام حزقیال قرار است ماریا را تماشا کند و مطمئن شود که جادوگر در مقابل مردم از جادو استفاده نمی کند، اما ماریا به هر حال از جادو استفاده می کند.
لوسیوس مدستوس، یه معمار روم باستان، به خاطر این که ایده های جدیدی به ذهنش نمیاد، دچار مشکل شده و به دنبال شغل می گردد. دوستاش به خاطر این که رفتار و شخصیت اون ملال آور شده، تصمیم میگرن که برای استراحت اونو به یه حمام عمومی ببرن. به دلیل شلوغ بودن و ازدحام جمعیت نمی تونه ازون جا خارج بشه و تصمیم می گیره که سرشو ببره زیر آب. اون زیر یه تونل مخفی پیدا می کنه که اونو به یه حموم عمومی ژاپنی مدرن در زمان حاضر منتقل می کنه و این کار سبب می شه تا ایده ها و الهام های جدید برای ساخت سازه های جدیدش مهیا بشن. اون که کله اش پر از دانش هاییست که به نظر بسیار جلوتر از زمان خودش میاد، تمام تلاشش رو می کنه تا چیزایی را که پیدا کرده مجددا از نو بسازه که عموما از نظر کیفی به خاطر شرایط زمانی پایین تر از موارد موجود در زمان مدرن هستن. اما به نظر میاد که نبوغ خالص اون به تنهایی برای جلب نظر شهروندان و بازیابی شهرتش به عنوان یه معمار کافی باشه.
وقتی که ایچیمارو تتسونوسکه به خاطر دیدن حادثه قتل پدر و مادرش آسیب میبینه، حس انتقام جوییش باعث میشه که قدرت بخواد. در ۱۵ سالگی، تتنسونوسکه برای یکی از اعضای شینگومی شدن قبول میشه. با این حال، مهارت، هوش و احساساتی که جلوی تهدید جامعه و شینسگومی رو بگیره نداره. حتی با پشتیبانی برادرش تاتسونوسکه و دوست جدیدش در شینسگومی، میفهمه که برای عضو یک گروه تاریخی بودن با درد و خون مواجه میشه.
داستان بلافاصله بعد از ماجرا های Grisaia no Meikyuu اتفاق می افتد که کازامی یوجی مظنون به همکاری با یک سازمان تروریستی بین المللی شده که توسط هیثاسلو رهبری می شود و این سازمان توانسته با سلاح کشتار جمعی بسیار خطرناکی وارد مرز های ژاپن بشود. در همین حین در آکادمی میهاما باقی دانش آموزان بخاطر مشکلات اقتصادی پیش آمده برای مدرسشان ، وقت زیادی تا تعطیل شدن مدرسه ندارند. طی یک سال گذشته به لطف دخالت های یوجی ، دختر های میهاما بالاخره توانستند به وضعیت جدید عادت کنند ، اما آنها سر خود را پایین خواهند انداخت و بدون توجه به اطرافشان اجازه می دهند دنیا تغییر کند؟ درهمین حال که پایان کارشان در آکادمی میهاما نزدیک می شود، آمانه ، ماکینا ،ساچی ، یومیکو و میچیر و همگی به یک نتیجه می رسند.
تاکاشی کامیاما دانش آموز دبیرستانی عادیه - باادب، گوشه گیر و آروم با IQ یکم بیشتر از میانگین. ولی همچین دانش آموزی به مدرسه ی بدنام کرومارتی میره که به عنوان زمین سخت ترین مجرم ها شناخته میشه؟ ظاهرا تاکاشی همین کار رو میکنه، ولی دلیلی داره که ترجیح میده به کسی نگه. با این حال یچیزی قطعیه و اونم اینه که خرگوشی که وسط یه مشت شیر گرسنه افتاده باشه هیچوقت نمیتونه یه روز آروم دیگه رو بگذرونه.
ماجراجویی های افسانه ای ده جنگجوی بی باک که توسط ، سانادا یوکیمورا ، در سال ۱۶۰۰ هنگامی که در اواسط دوره ی پر آشوب سنگوکوی ژاپن هستند را به تصویر میکشد.
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .