ارنی دریکسول، بوکسوری که مسابقات قهرمانی سنگین وزرنش را از دست داده، اکنون بعنوان راننده تاکسی امرار معاش می کند تا مخارج زندگی و همسر آزار دهنده اش را تامین کند. زمانی که یک دزد جواهر همسر ارنی را به قتل می رساند، ارنی متهم به قتل همسرش می شود و...
هری هودینی بزرگ از آغاز به عنوان یک کارناوال "مرد وحشی" تا شاهکار مشهور بین المللی فرار از یک تنه قفل شده در رودخانه ای یخ زده، به عنوان جذاب ترین جادوگر و هنرمند فراری جهان ظاهر شد...
سه مجرم از زندانی در میسیسیپی فرار می کنند. در میان آنها "بویی" سی ساله وجود دارد که هفت سال اخیر را در زندان گذرانده و امیداور است بتواند بیگناهی خود را ثابت کرده و به همراه عشق جدید خود "کیتی" به خوبی زندگی کند. اما دوستان تبهکارش او را وادار می کنند در چند سرقت شرکت کند و پلیس تصور می کند او سردسته گروه است...
"وس مک کوئین" از زندان می گریزد تا آخرین کار خود را به اجرا بگذارد.او علاقه ای به همدستان جدید خود جز دختری به نام "کلرادو" ندارد.شاید برای او وقت فرار کردن و کنار کشیدن از این کار رسیده اما برای زنده یا مرده او جایزه تعیین شده و...
"جیم" و "موریل" در آپارتمانی کوچک زندگی می کنند.آنها تصمیم می گیرند به اطراف شهر نقل مکان کرده و خانه ای برای خودشان میخرند و در آن زندگی کنند اما همه چیز به همین راحتی نیست...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
شرلوک هولمز در پی کشف این مساله است که چرا یک گروه سه نفره جانی بیرحم، از جمله یک زن جذاب خطرناک، برای به دست آوردن سه جعبه موسیقی کوچک معمولی و ارزان، جان خود را به خطر می اندازند.
"نل بوون" پس از نگاهی گذرا به آسایشگاه روانی بدلام، در مورد رفتار به بیماران دچار نگرانیهایی می شود. وقتی او تلاش می کند شرایط را در آسایشگاه بهتر کند، "جرج سیمز" مدیر آسایشگاه از قدرتهای خود استفاده کرده و...
هنگامی که جنگ جهانی اول به پایان میرسد، "الیزابت" تلگرامی دریافت میکند مبنی بر این که "جان" در عملیات کشته شده است. پس از چندی او با "لری" ازدواج میکند؛ تا اینکه "جان" ۲۰ سال بعد با هویتی جدید از راه میرسد...
"آلن کوئنتین" نامه های عاشقانه یک سرباز را مینویسد که در جنگ کشته میشود. آلن در ادامه با دختری زیبا مبتلا به فراموشی روبرو میشود که از پستچی ها میترسد ...
لورد فرانسه ، سال 1858."برنادت سوبيرو" ، دختر دهقانزاده اى است كه با اعضاى خانوادهاش در زندان شهر زندگى مىكند. يك روز « برنادت » هنگام جمع كردن هيزم ، « مريم باكره » ( دارنل ) را در غارى مىبيند. « مريم مقدس » از او مىخواهد كه كف غار را بِكند تا به آبِ شفابخش برسد ...
دانشمندی غیر عادی ، به یک فردی که از دست قانون فرار کرده پناه داده و او را نامرئی میکند، طولی نمیکشد که از او برای انتقام گرفتن از دوستانِ سابق خود استفاده میکند و ..
وقتی جسد زنی متشخص با گلوی دریده شده پیدا می شود، روستائیان قاتل را هیولایی وحشتناک قلمداد می کنند اما "شرلوک هلمز" که از کیوبک وارد پرونده شده به قاتلی انسانی مشکوک است...
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...