یک سری از پلیس های شهر سعی می کنند که همکارشون که باهوش هست رو به نحوی از راه به در کنند و در این کار موفق می شوند و اورا به شهر کوچکی در لندن تبعید می کنند در آنجا او با یک مرد دست و پا چلفتی مامور اداره شهر هست که در شهر اتفاقات مشکوکی رخ می ده که سعی می کنند بفهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن هست…
سياره ي وحشت: گروهي از بازماندگان در يک شهر کوچک با زامبي ها مبارزه مي کنند. ضد مرگ: مردي رواني معروف به «مايک بدل کار» (راسل) دختران زيبا را با اتومبيلش به طرز فجيعي به قتل مي رساند...
"دین کیج" یک نظامی که سلامت روحی مناسبی ندارد و عضو سابق CIA بوده در حال طی کردن برنامه روان درمانیش است و سعی میکند سانحهایی که برای بهترین دوستش "اسکات" در بوسنی افتاد فراموش کند، ولی وقتی که با یک دختر قرار میگزارد...
دختر «رابین هود» زمانی که پی می برد پدرش توسط «پرنس جان» اسیر شده است، به پسر «شاه ریچارد» و جانشین برحق سلطنت کمک می کند تا دوباره تاج و تخت را بدست آورد و همینطور پدرش را آزاد کند...
میلیاردی به نام «الیوت وان» که به کوه نوردی علاقه مند است ، «آنی گارت» را به خدمت می گیرد تا همراه هم قله ی «کِی ۲» در هیمالایا را فتح کنند. در میانه ی صعود ، با تغییرات آب و هوایی «آنی» ، «الیوت» و گروهشان غافل گیر شده و در غاری اسیر می شوند. اما در این بین ، «پیتر» برادر «آنی» که در همان منطقه عکس برداری می کرده ، از ماجرا آگاه می شود و به سرعت همراه گروهی برای نجات آنان به آنجا می رود و…
فیلم داستان استاد بزرگ و نابغه شطرنج "لوژین" را روایت می کند که برای شرکت در بزرگترین بازی دوران حرفه ای خود به ایتالیا سفر کرده و بطور ناخواسته عشق زندگی خود را پیدا می کند...
«رابرت کليتن دين» (اسميت)، پدري مهربان، همسري وفادار و وکيل دادگستري، به فروشگاه مي رود تا براي همسرش هديه اي بخرد. اما خودش نمي داند که در ساک خريدش، نواري ويدئويي انداخته اند که قتل اخير سناتوري امريکايي را به دست «توماس رنولدز» (وويت)، يکي از مأموران فاسد و رده بالاي سازمان امنيت آن کشور، نشان مي دهد. ديري نمي گذرد که «رنولدز» به تعقيب «دين» مي پردازد تا نوار را به چنگ آورد...
در قرن نوزدهم در مکزیک شمشیرزنی نقاب دار به اسم زورو (آنتونی هاپکینز) یک قهرمان مردمی است که بر علیه قوانین استبدادی دولت اسپانیا که توسط فرماندار ستمکاری به اسم مونترو در آنجا اجرا می شود قیام می کند...
چهار پسر یتیم درحال فرار از قانون در نیویورک دختر بچه ای را در یک کالسکه پیدا میکنند. اسم دختر بچه را رز میگزارند و ب خودشان به غرب میبرند. آن ها مزرعه ای راه اندازی میکنند که اسمش را رز هیل میگزارند. مری رز تبدیل به زنی زیبا میشود...
پسری جوان پس از ساکن شدن در درهای فرا-بعدی، درگیر نبردی جهانی بین خیر و شر میشود. تنها گردنبند کریستال مرموز پدرش و عصای گمشده آن میتواند پیروزی او را تضمین کند...
"پاولینا اسکوبر" همسر یکی از بزرگترین وکلای کشوری در آمریکای جنوبی است. روزی طوفان همسر او را مجبور می کند که همسایه شان را به خانه بیاورد. این اتفاق خاطراتی از کذشته را برای او زنده می کند و او متقاعد می شود که مهمان آنها جزئی از دولتی است که در گذشته او را شکنجه کرده و...
نیویورک، دهه ی ۱۸۷۰٫ وکیلی به نام «نیولند آرچر» (دی لوییس)، با «می ولاند» (رایدر)، دختر خانواده ی متنفذ «مینگوت» نامزد می شود. «آرچر» می خواهد عروسی هر چه سریعتر برگزار شود، اما از طرف دیگر هر روز بیشتر مجذوب دختر عمه ی «می»، «الن اولسنکا» (فایفر) می شود.
پس از سقوط هواپیما، دو برادر ناتنی که با یکدیگر اختلاف دارند، در جزیرهای دورافتاده و شگفتانگیز فرود میآیند. در این جزیره، انسانها و دایناسورها با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی میکنند و جامعهای آرمانی را تشکیل دادهاند. اما این آرامش در حال تهدید است.
در این سریال شرلوک هلمز به همراه دکتر واتسون به حل ماجراهای مرموزی از قبیل ماجرای خانه خالی، ماجرای معمار نوروود، ماجرای مردان رقصان، ماجرای دوچرخه سوار تنها، ماجرای مدرسه صومعه، ماجرای پیتر سیاه و سایر داستان های مرموز می پردازد...