یک مهاجم شرکتی وقتی به طور ناگهانی وارث کارخانه مدادکاری ورشکسته پدرش می شود ، که قلب جامعه است ، به ریشه های شهر کوچک خود باز می گردد. او باید تصمیم بگیرد یا اجازه دهد آن را ببندد یا به نبرد جامعه برای نجات آن بپیوندد....
زمانی که یک دانشجو، دختری مرموز را از لیست دوستان فیسبوکش حذف میکند، خود را در نبرد با یک نیروی شیطانی می بیند که میخواهد با کُشتن دوستان صمیمی اش، او را تنها و افسرده کند...
مردی با شکستگی هایی در بدنش که به نظر می آید به دلیل تصادف او با اتومبیل باشد در خانه ای متروکه به هوش می آید اما تلاش های او برای یادآوری وقایع گذشته و خاطراتش بی ثمر است تا اینکه زنی را می بیند که ادعا می کند همسر اوست و از او مراقبت خواهد کرد ولی حقیقت وحشتناک زمانی آشکار می شود که…
این فیلم که روایت متفاوتی از داستان مرد عنکبوتی است، «پیتر پارکر» ( اندرو گارفیلد ) مدارکی را بدست می آورد که ممکن است به کمک آن ها بتواند دریابد که پدر و مادرش چگونه در زمان کودکی او ناپدید شده اند. او در همین راه با دکتر «کرت کانرز»، که شریک سابق پدرش بوده، آشنا می شود...
یک روزنامه نگار مجله که دیگر کریسمس را جشن نمی گیرد از شهر عجیب و غریب میستلو بازدید می کند تا در مورد یک انسان الهام بخش - البته به طرز مشکوکی وهم انگیز - وبلاگ نویسی کند و به دور خود تظاهر به سانتا کلاوس واقعی کند...
بروس (جیم کری) یک گزارشگر درجه ۲ در یک شبکه تلویزیونی است. او به اتفاق نامزد مهربانش گریس در یک آپارتمان کوچک زندگی می کند. زندگی او عیب و ایرادی ندارد اما او زندگی خود را متوسط ارزیابی کرده و از آن گله مند است. در یکی از روزها بدشانسی زیادی به سراغ او می آید و پس از اخراج از محل کار و تصادف با اتومبیلش، از اراذل و اوباش نیز کتک مفصلی می خورد. او شروع به شکایت از خدا می کند و خدا نیز در قالب یک مرد (مورگان فریمن) در برابر او ظاهر می شود و به او می گوید که قصد دارد برای مدت کوتاهی تمام قدرتهای بی انتهای خود را به بروس بدهد
چند بیگانه که به شکل کابویها درآمده بودند، به زمین آمده و در یک شهر کوچک مغازهای برای فروش حیوانات فضایی باز کردند. در همین حال، افبیآی نیز از این شهر برای پنهان کردن شاهدان استفاده میکرد، اما در واقع قصد داشت کودکان را بدزدد و به بیگانهها بفروشد.
چارلی کروز، کارآگاهی ماهر و غیرمعمول، پس از گذراندن دوران حبس به جرمی که مرتکب نشده بود، به کار خود بازمیگردد. او که طعم آزادی را دوباره چشیده، به آرامش و دیدگاهی فلسفی دست یافته و دیگر نیازی به انتقامجویی احساس نمیکند. اما حفظ این آرامش زمانی که یکی از نزدیکانش در خطر باشد یا زمانی که در حال تحقیق درباره قتل خود که به ناحق به آن متهم شده است، دشوار میشود.
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …