«آلیس» که همچنان به دنبال نابود کردن تشکیلات آمبرلا است، با گروهی از بازماندگان همراه می شود که به دنبال رسیدن به یک مکان امن مشهور به «آرکدیا»، هستند.
کارآگاه "شان رایلی" در تلاش است که با مرگ پسر کوچک و ازدواج شکست خورده اش کنار بیاید. او که با خطر تعلیق شدن از طرف اداره پلیس روبروست، او با کمک یک کارگاه جوان بخش جنایی تلاش می کند سلسله قتلهای وحشیانه ای که شهر را در ترس و وحشت فرو برده حل کند...
این فیلم داستان یک رفتگر به نام لیام کیس به همراه دوستش سواین است که در رستوران نشسته اند که ماشینی تصادف می کند و لیام در اقدامی شجاعانه دختر کوچکی به نام مارلی را نجات می دهد و در نظر مردم به قهرمان تبدیل می شود اما ...
در طلوع جنگ جهانی دوم، یک دختر خاخام و یک سرباز آلمانی افسون شده عاشق هم می شوند و در اثر جنگ از هم جدا می شوند. آنها در یک سفر خطرناک برای یافتن یکدیگر تلاش می کنند...
دو دوست به عنوان فروشنده خانه به خانه مقادیر عمده گوشت منجمد را تشکیل می دهند. آنها که در یک رکود گیر کرده اند، یاد می گیرند که اگر در این روز خاص گوشت گاو را جابه جا نکنند، گوشت مرده هستند...
مردی بعد از اینکه به حقیقتی تلخ پی می برد، تصمیم به گریختن از تشکیلاتی می گیرد که او را همراه عدهای دیگر، تنها برای تامین اعضای بدن مورد نیاز انسانها نگه می دارند...
جف تالی، پلیس شهر لوس آنجلس و وظیفه اش مذاکره با گروگان گیران بود اما وقتی نتوانست جان بچه ای که گروگان مرد دیوانه ای که قصد خودکشی داشت را از مرگ نجات دهد، کارش را در لوس آنجلس ترک کرد و به شهری کوچک و آرام در بخش ونتورا رفت و ...
چند ساعت بیشتر به تحویل سال نو نمانده و در یکی از محلات حومه دیترویت دو مامور و یک منشی کلانتری ١٣ آماده می شوند تا کشیک خود هم چون شب های دیگر به آرامی سپری کنند. اما بارش برف سبب می شود تا آرامش کلانتری به هم بریزد. همان شب ماریون بیشاپ، رهبر یک گروه تبهکار و قاتل پلیس ها دستگیر شده و باید به زندان منتقل شود. اما اتومبیل حامل زندانی در بوران گیر می کند و مامورین اجباراً به کلانتری پناه می برند. اما گروهی ناشناس به کلانتری حمله می کنند
"دین کیج" یک نظامی که سلامت روحی مناسبی ندارد و عضو سابق CIA بوده در حال طی کردن برنامه روان درمانیش است و سعی میکند سانحهایی که برای بهترین دوستش "اسکات" در بوسنی افتاد فراموش کند، ولی وقتی که با یک دختر قرار میگزارد...
فریا مک آلیستر ناگهان در شب مراسم جشن دبیرستان خود شروع به شنیدن صداهایی در سر خود می کند. از آن به بعد آینده او به پایان می رسد و او به عنوان یک اسکیزوفرنیک خشن تشخیص داده می شود و متعهد به یک بیمارستان روانی است که در آن هشت سال آینده زندگی خود را در جنون ذهنی سپری می کند...
داستان فيلم در سال ۱۸۸۸ می گذرد که در آن زمان سرخپوستها از زمين هايشان رانده شده اند و در اين دوران چرای حيوانات در سراسر کشور امری قانونی است. باس (رابرت دووال) و چارلی (کوين کاستنر) آدمهای چندان درستکاری نيستند و گذشته ای تيره و تار دارند. باس يک گله دار سرسخت است که آسيب پذيری درونش را پنهان می کند و آرزوی يک زندگی امن و آرام را دارد. چارلی مدت ده سال است که با باس همراه می باشد و از نظر او، باس نه تنها رئیس او بلکه الگويش نيز هست...
ریچارد کارلایل به همراه فرزندانش به خانهٔ پدری بازمیگردد تا اموال پدر مرحوم را بفروشد. اما فرزندانش مکانی مرموز پیدا میکنند که روحهای سرگردان در آن جمع میشوند و متوجه میشوند که روح پدربزرگشان هنوز آنجا گیر افتاده است.
۱۲۳ تفنگدار ویژه ی ارتش امریکا به موگادیشو فرستاده می شوند تا دو ستوان ارشد ارتش سومالی را در عملیاتی برق آسا دستگیر کنند. اما در یک غافلگیری با خیل عظیمی از سربازان سومالی مواجه می شوند و جنگی سنگین آنها را زمین گیر می کند...
زمانی که یک غریبه به نام آگی رز، به طور غیرمنتظره ای در آغوش او می میرد، وضعیت غم انگیز یک فروشنده بیمه تغییر می کند. با فرض هویت مرد مرده، فروشنده زندگی دوگانه ای را آغاز می کند و آن را از زندگی خود مخفی نگه می دارد...
یک سریال پنج قسمتی که داستان واقعی این است که چگونه خرابکاران سیاسی خود نیکسون و مغز متفکران واترگیت، ای. هاوارد هانت و جی. گوردون لیدی، به طور تصادفی ریاست جمهوری را که سعی در محافظت از آن داشتند، سرنگون کردند.
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...
فرانک گریفین ، یک جنایتکار در دهه ۱۸۸۰ آمریکای وسترن بود که که باعث رعب وحشت در شهر می شد. زمانی که Roy دوست او تبدیل به دشمنش می شود فرانک به برای انتقام به دنبال او می رود و به شهری رمزآلود در نیو مکزیکو میرسد که همه شهروندان آنجا زن هستند و...
زندگی در گاراژ هنگامی که رئیس جدیدشان وارد کار می شود و مسائل را بهم می ریزد، برای مدیر بخش فنی NASCAR و تیم مسابقه ای گره خورده و از مسیر اصلی شان خارج می شوند.
“هدف انسانی ” محصول سال ۲۰۱۰ و شبکه “فاکس” می باشد . “کریستوفر چنس” متخصص امور امنیتی، محافظ و کارآگاهی خصوصی می باشد ، که با قرار دادن خود به عنوان سپر انسانی از مشتریان خود در مقابل ترور محافظت می کند. او به طور محسوس یا غیر محسوس مشتریان خود را که قرار است هدف ترور قرار بگیرند دنبال کرده و یا خود را در موقعیت آنها قرار می دهد و در لحظه ترور با زیرکی وارد عمل می شود و فرد یا افراد اجیر شده را از میان برمی دارد. او با دفتری خصوصی که توسط همکارش “وینستن” اداره می شود همکاری می کند، و فردی مرموز و زیرک به نام ” گوررو ” با هنرنمایی” جکی ارل هیلی” نیز برای یافتن افرادی که در پشت پرده این ترور ها قرار دارند به او کمک می نماید. “کریستوفر چنس” با بازی “مارک ولی” مهارت “جک بائر”(۲۴) ، شوخ طبعی “جفری داناوان” (Burn Notice )و خوش تیپی ” جیمز باند ” را یکجا دارد…