کیت نورث، صاحب مدرسهای که بابانوئلها را آموزش میدهد و این روزها با مشکلات مالی دست به گریبان است، به همراه دان، معلم مدرسه، باید به بابانوئلی کمک کنند که حافظهاش را از دست داده است. آنها باید به بابانوئل کمک کنند تا خاطراتش را به یاد آورد تا هم جشن کریسمس نجات پیدا کند و هم مدرسهشان از ورشکستگی در امان بماند.
سال ۱۹۶۰، الی و پنی با چالش بزرگی روبرو میشوند: پذیرایی از پدر بدخلق الی. حضور پدربزرگ عبوس در خانه، تعطیلات آنها را به هم میریزد و آنها را مجبور میکند تا با مشکلات خانوادگی دست و پنجه نرم کنند. در همین حین، آنها باید برای پروژه مدرسهای پسرشان، یک کپسول زمان با موضوع کریسمس بسازند.
اولیویا، طراح داخلی، پس از پیدا کردن نامهای قدیمی از بابانوئل که قول داده بود عشق زندگیاش را پیدا کند، با موقعیتی عاشقانه و پیچیده روبهرو میشود. او که به دنبال یافتن نیک، همانطور که در نامه آمده، است...
لیلی یک زن رمانتیک ناامید و عاشق ادبیات، غافلگیر می شود زمانی که آرزوی صحبت با نویسنده محبوبش به حقیقت می پیوندد و خود جین آستن وارد زندگی او می شود....
درست قبل از کریسمس، مری آن دختری را به فرزندی قبول میکند تا به تنهایی بزرگ کند. او و نوزاد به دلیل هوای بد ، کریسمس را در شهر بتلهم پنسیلوانیا گیر میکنند. تنها گزینه او وقتی مسافرخانه پر است، ماندن نزد جو، برادر صاحب مسافرخانه است...
اما 15 ساله پس از مرگ پدرش، اکنون با خالهاش آنجلا زندگی میکند و دبیرستان را سپری می کند . با این حال، شوهر آنجلا شروع به مشکوک شدن می کند که اما ممکن است آنقدرها هم که به نظر می رسد مظلوم نباشد، و به نظر می رسد یک دختر جدید در مدرسه از رازهای او آگاه است...
مدیر هتل ویلو به زادگاه خیرهکنندهاش در ویرجینیا برمیگردد تا به خواهرش کمک کند تا برای جشن عروسی کریسمس در مسافرخانهای که زمانی متعلق به خانوادهاش بود، برنامهریزی کند. او باید با مالک فعلی و پدر مجرد دیوید، که می خواهد گذشته را رها کند، کار کند.
مهمانی قبل از عروسی یک زن و شوهر (جولیا بنسون، پیتر بنسون) زمانی که یک مهاجم ناشناس یکی یکی شروع به کشتن میهمانان می کند، تغییری مرگبار به خود می گیرد...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
دختر گمشده داستان دختری اغواگر و زیبا به نام «بو» است، که قدرتهای ماورالطبیعه دارد اما چون در بین انسانها زندگی کرده نمی داند چه قدرتهایی دارد. تا اینکه در اولین سـ…س با دوست پسرش خون او را تا آخرین قطرات می خورد و از اینکه قدرت خون آشامی دارد وحشت می کند. با تحقیقاتی که انجام میدهد متوجه میشود که از موجوداتی افسانه ای با نام فی ها است. فی ها موجوداتی خیالی هستن که به عنوان انسان در بین افراد بشر زندگی می کنند و زیبا هستن اما در پس پرده از انسان ها تغذیه می کنند…