پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس ۲۷ جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند…
«اوﮔﻲ ورن» (ﮐﺎﻳﺘﻞ) ﻳﮏ ﻣﻐﺎزه ﺳﯿﮕﺎر ﻓﺮوﺷﻲ را اداره ﻣﻲ ﮐﻨﺪ. او در اﻳﻦ ﭼﮫﺎرده ﺳﺎل اﺧﯿﺮ، ھﺮ روز در ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺸﺨﺺ و از زاوﻳﻪ اي ﻣﺸﺎﺑﻪ، از ﺧﯿﺎﺑﺎن رو ﺑﻪ روي ﻣﻐﺎزه اش ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در ﻣﯿﺎن ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ھﻤﯿﺸﮕﻲ او ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه اي ﺑﻪ ﻧﺎم «ﭘﻞ ﺑﻨﺠﺎﻣﯿﻦ» (ھﺮت) ھﺴﺖ ﮐﻪ از وﻗﺘﻲ ھﻤﺴﺮش در ﺟﺮﻳﺎن ﻳﮏ ﺳﺮﻗﺖ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ رﺳﯿﺪه، در ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده اﺳﺖ...
"فرانک وايت"، سردسته ي يک باند قاچاقچي مواد مخدر به تازگي از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ي فساد و انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندي تبديل شده، تصميم مي گيرد دينش را به شهر ادا کند و تصميم مي گيرد يک بيمارستان عمومي چندين ميليون دلاري در يکي از فلاکت بارترين محله هاي بروکلين احداث کند.
«سال» (آيلو) صاحب ايتاليايي-امريکايي يک پيتزافروشي در بخش سياه پوست نشين بروکلين است. در يک روز گرم، درگيري لفظي «سال» با يکي از سياه پوست هاي آشناي محلي به نام «باگين اوت» (اسپوزيتو)، منجر به شلوغي ودرگيري در محله مي شود.
این اقتباس سینمایی از رمان مشهور جیمز بالدوین، داستان سفر یک خانواده از جنوب روستایی به هارلمِ "شهر بزرگ" را روایت میکند که در جستجوی رستگاری و درک هستند. همچنین داستان پسر جوانی را بازگو میکند که تلاش میکند تا رضایت ناپدری خودپسند و اغلب بیمحبتش را به دست آورد.
وقتی موجودیت یکی از قدیمی ترین آکادمی های نظامی توسط ساخت و سازهای محلی تهدید می شود، دانشجویان آکادمی تصمیم می گیرند به هر قیمتی که شده از آن مراقبت کنند...
«روبرتا گلس» (آرکت)، زن بیست و هشت ساله ای است که با شوهر بی تفاوتش، «گری» (بلوم)، زندگی کسالت باری دارد. او از طریق آگهی های دوست یابی روزنامه ها، می کوشد راه خلاصی برای خود پیدا کند و جذب یک سری آگهی می شود که نویسنده شان در پی دختری به نام «سوزان» (مادونا) است...
گری پریش مردی خوب با گذشته ای پر دردسر است که زندگی جنایتکارانه خود را برای زندگی به عنوان یک مرد خانواده رها کرده است. اما وقتی پسرش با خشونت به قتل میرسد، عادتهای قدیمی باز میگردد و او را به یک جستجوی بیامان با اهداف اخلاقی و عواقب خطرناک میفرستد.
ادی هورنیمن یک ملک خانوادگی را به ارث می برد، در ابتدا از خانه اش به یک امپراتوری مواد مخدر که توسط یک سندیکا اداره می شود که هیچ برنامه ای برای تخلیه ندارد، بی خبر است.
ماندالورین ، نام سریالی فانتزی و علمی تخیلی میباشد که توسط جان فاورو ساخته شده است. داستان این سریال که در دنیای خیالی جنگ ستارگان در جریان میباشد ، دربارهی یک تفنگدار تنها به نام ماندالورین است که درد و رنجهای بسیاری را کشیده هست و در یک کهکشان دورافتاده خارج از قلمروی جدید سرگردان میباشد و سعی دارد به هدف خود برسد. اما…
یک سریال مستند با میزبانی ستاره «بریکینگ بد» و «بهتر با ساول تماس بگیر»، جانکارلو اسپوزیتو، که بر داستانهای دنیای واقعی تمرکز دارد که جهانهای تخیلی هر دو نمایش را منعکس میکند.
داستانی درون گروهی از دانش آموزان با رنگ پوست های گوناگون می باشد، آنها در بین کالج های لیگ آیوی (هشت دانشگاه معتبر در شرق آمریکا) که عمدتا سفید پوست هستند، حرکت می کنند، جایی که تنش های نژادی اغلب در زیر پوست جریان دارد. سریال Dear White People (مردم سفید عزیز) دوره ی پسانژادی آمریکا را نشان می دهد، همچنین داستان بافت جهانی که در حال منحرف شدن از مسیر منحصر به فرد خود است...
داستان سریال درباره یک دزد حرفه ای می باشد که از زندان آزاد می شود و توسط گروهی خلافکار مجبور به انجام عملی می شود که به خاطر آن به زندان افتاده بود و…
داستان سریال به دهه 70 نیویورک باز میگردد جایی که زندگی گروهی از جوانان منطقه South Bronx به تصویر کشیده میشود که با کمک یکدیگر باعث خلق موسیقی هیپ هاپ و فرهنگ جدیدی در آنجا شده و چهره شهر را تغییر می دهند...
داستان درباره ی یه استاده بنام "جی.تی نیومِیِر" که همسرش در روز تولد فرزندش مرده، روز تولد دخترش، میرن سر خاک مادرش، یهو میبینن جلوی قبر مادر "جسی" یه کیف رو زمینه، این کیف رو میارن خونه، این پروفسور روی رمزش کار میکنه، و به این نتیجه میرسه که رمز کیف، تاریخیه که زنش مرده، وقتی کد رو وارد میکنه، در کیف باز میشه و توش یه پرونده میبینه…