یک زوجیاب موفق پس از 15 سال، جرقهی عشق به همسرش را از دست میدهد. جنی اصرار میکند که شوهرش ایان در یک قرار کور - با حضور خودش - شرکت کند. آنها با کشف دوبارهی یکدیگر بهعنوان "آشناهای تازه"، دوباره فرصت عاشق شدن پیدا میکنند...
ماجرا درباره یک مشاور کسب و کار به نام کارین بریگز است که در سن 30 سالگی هنوز مجرد است و هیچ عجله ای برای ازدواج ندارد. اون فکر میکند ازدواج باعث از بین رفتن آینده او میشود و ...
پس از کشف شواهدی مبنی بر کشته شدن ناپدریاش توسط حلقهای از پلیس فاسد و شوهر سابقش، زن جوان مجبور میشود به همراه دخترش فرار کند و در یک شهر کوچک کشاورزی مخفی شود...
بن موفق میشود از طریق سرمایه گذاری در یک شرکت خصوصی ماده ردیابی جهت ردیابی کودکان، اختراع کند. این کشف میتواند برای هر شرکتی در بورس، ارزش فوق العادهای داشته باشد. از این رو وینسنت که به دنبال افراد شاخص است از جانب یک شرکت ورشکسته با گرفتن پول میخواهد بن را به آنجا بفرستد. اما بن که شخصی متعهد است زیر بار نمیرود. وینسنت دست به هر کاری میزند تا او را راضی کند حتی خانواده بن را تهدید میکند و …
کوین لومکس وکیلی است که در یک شرکت حقوقی در نیویورک کار می کند. با این حال، او به زودی متوجه می شود که صاحب کارش خود شیطان است و قصد دارد او را شکنجه کند....
در سرزمین یوکان در سال ۱۹۳۱ میلادی، آلبرت جانسون (چارلز برونسون)، یک دامپر منزوی آمریکایی، با یک مبارزه سگ سازمان یافته روبرو میشود. یک ژرمن شپرد به شدت مجروح شده و جانسون آن را به مبلغ ۲۰۰ دلار از صاحب اش میخرد...
مهندس “استوارت گراف” زندگی ناخوشایندی با همسرش، “رِمی” دارد، اما از کار کردن با پدر او، “سام رویس” لذت میبرد. در انستیتوی زلزله شناسی شهر، “دکتر استاکل” از گوش دادن به حرف دستیارش، “راسل” که وقوع زمین لرزه بزرگی را در چهل و هشت ساعت آینده پیش بینی کرده، طفره میرود. اما با لرزشی دیگر و بالا آمدن آب سد، با شهردار مشورت میکند ولی او نیز از انجام هرگونه اقدام احتیاطی خودداری میکند. زمین لرزه وسیعی رخ میدهد و ویرانی بسیار به بار میاورد و حالا “گراف” برای نجات “رویس” و کارکنانش اعزام میشود…
زمانی که یک سلاح هستهای چینی، ایستگاه فضایی تحقیقاتی «زمین ۲» را تهدید میکند، دو هزار نفر از ساکنان آن برای خنثی کردن و از بین بردن موشک، بدون توسل به خشونت، دست به کار میشوند.
"برونو" که هنوز در سوگ مرگ همسرش است، نا امیدانه به کلبه ساحلی که در کنار هم ساخته اند، برمی گردد. وقتی او را از آن کلبه اخراج می کنند، "برونو" قول می دهد که آن را به هر قیمتی بازگرداند .