داستان عشق ممنوعه مارکوس وینیسیوس، یک رومی ثروتمند، و لیژیا، یک زن مسیحی، در پسزمینه آتشسوزی بزرگ رم توسط نرون روایت میشود. مارکوس که از عشق لیژیا ناامید شده، او را میرباید، اما لیژیا پس از این اتفاق عاشق او میشود. مارکوس که باید برای ملاقات با نرون به دربار برود، از لیژیا جدا میشود و پس از بازگشت، رم را در ویرانی میبیند. او به جستجوی لیژیا در میان خرابهها میرود.
داستان با شوهر لوچا کرول در زیر تراموا آغاز می شود. او چهارمین پسرش را در کف آپارتمان جدیدشان به دنیا می آورد. همسایه ویکتور، یک روشنفکر کمونیست، با خانواده فقیر دوست می شود اما به زودی دستگیر و روانه زندان می شود. در طول جنگ، لوچا به سختی از دستگیری نازی ها در بازار سیاه فرار می کند...
در آستانه جنگ جهانی اول، در جریان pogrom (آزار و اذیت یهودیان) در لهستان، گروهی از یهودیان به دنبال پناهگاهی از دست قزاقها هستند. این فراریان در یک مهمانخانه روستایی پنهان میشوند، در حالی که از لو رفتن خود در هر لحظه وحشت دارند.
در روستای لهستانی که کازیوک (کریستوف مایچرزاک) و خانواده اش در آن زندگی می کنند، اتفاقات زیادی نمی افتد. اما همه چیز با ظاهر شدن یک غریبه زیبا (جوانا سینکیویچ) در شهر تغییر می کند...
وقتی تصمیم سیاسی مبنی بر مکان استقرار یک کارخانه شیمیایی بزرگ جدید گرفته میشود، استفان بندراژ مسئول آن میشود. این مرد حزب کمونیست صادق باید با جامعه محلی که از ساخت آن مخالف است، روبرو شود...
“کارول بورویچکی”،یک نجیب زاده لهستانی در یک کارخانه نساجی مهندس است.او قصد دارد به همراه دوستانش که یکی یهودی و یک آلمانی هستند کارخانه ای برای خود راه اندازی کند.فیلم جستجوی آنها به دنبال ثروت را به تصویر می کشد…
فیلم در قرن هفدهم و در دوران جنگ بین سوئد و لهستان اتفاق افتاده و داستان رابطه عشقانه بین سربازی خشن و زنی جوان که تلاش دارد او را آرام کند را روایت می کند...
پس از یافتن کتابی که داستان پدربزرگش را بازگو میکند، یک افسر به اسپانیا سفر میکند و با طیف گستردهای از شخصیتها آشنا میشود که بیشتر آنها داستانی برای گفتن دارند...
قرن هفدهم،لهستان.مقامات بلند پایه کلیسای کاتولیک از کلیسایی در شهری کوچک بازدید کرده و تلاش می کنند راهبه ای که توسط شیاطین تسخیر شده است را آزاد سازند.کشیشی جوان به آنجا فرستاده می شود اما با وسوسه های خویش که در آن مکان انتظارش را می کشند روبرو می شود و...