قاضی "ویلیام پریست" در فاش کردن هویت واقعی "لوسی لیک" دست داشته، خاطرات دوران جنگ داخلی خود را بازگو می کند، از اعدام یک پسر جوان جلوگیری کرده و با "یانکی هوراس" در انتخابات رقابت می کند ...
دو بازیکن بیس بال که در فصل خارج از مسابقات در وودویل کار می کنند ، با مالک جدید زن و یک قمارباز که نمی خواهد آنها پیروز این مسابقه باشند به مشکل برمی خورند...
وقتى رستورانهاى زنجیرهاى « فرد هاروى » کمکم به اعماق غرب وحشى راه یافتند ، همراهشان « دختران هاروى » هم آمدند ، دخترانى که پیشخدمت هایى تعلیم دیده و منزه بودند و قرار بود تمدن و نزاکت را براى ساکنان این دیار ناسازگار جلوه گر کنند .
هومر گزارشگری ماهر است که برای نوشتن چند مقاله درباره جنگ، مجبور می شود به مناطق جنگی برود. او در طی سفر خود به فردی به نام مارسیا شک میکند و احتمال میدهد که ، جاسوس نازی باشد. داستان از آنجایی جالب میشود که مرسیا نیز چنین طرز فکری را در خصوص هومر دارد...
« بيگ جان مك مسترز » ( گيبل ) و « اسكوار جان سند » ( تريسى ) دو جويندهى نفت هستند كه فراز و نشيبهاى مالى آنان با مشغلههاى عاطفىشان در هم آميخته است.
گروهی از کولی ها در جوار قصر کنت ساکن شده اند، در این حین زن الیور، دختر کنت را دزدیده و به خانه می آورد. اما بعد از مدتی دختر را رها کرده و به همراه معشوقه اش فرار می کند ...
فیلم اقتباسی از رمان کلاسیک "دیکنز" درباره انقلاب فرانسه است.وکیل برکنار شده "سیدنی کارتون" از مهاجری به نام "چارلز دارنی" به جرم جاسوسی علیه انگلستان دفاع می کند و...
یک جنایتکار آمریکایی باندی از کولی های مجارستانی را برای به دست آوردن کنترل ثروت وارد می کند. قربانی، دوریس مریک، توسط رسانه جعلی زارا متقاعد می شود تا جواهرات خود را به نش تحویل دهد.