بن (16) نوجوان پریشان ناخواسته با پدرش هاینریش (توکور)، کارگردان موفق تئاتر آلمانی که نمایشی را در مراکش به صحنه می برد، با گذشته و مسئولیت های نادیده گرفته اش روبرو می شود. بن پس از درگیری با پدرش که از او جدا شده بود، خود را در مدینه و کلوپهای شبانه شلخته مراکش گم میکند، جایی که با یک دختر بربر کریما (18 ساله) آشنا میشود.
فیلم در یک روستا قبل از جنگ جهانی اول در آلمان روایت میشود. یک سری اتفاقات عجیب باعث وحشت روستاییان شده است که از جمله ی آنان میتوان به سقوط پزشك دهكده از اسب بر اثر تله ای كه برای او گذاشته می شود، قتل مرموز زن یكی از دهقانان، شكنجه و آزار یك كودك عقب مانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و كتك زدن و آزار او، و به آتش كشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه كلم او ، اشاره کرد. نه پلیس و نه رو ستاییان هیچکدام نمیدانند که چه کسی مسبب این اتفاقات است. فیلم از زبان یک راوی نقل میشود که زمانی معلم دهکده بوده و اکنون که فیلم را روایت میکند صدای ضعیف و فرتوت او نشان از گذشت سالیان زیاد از عمر او پس از آن اتفاقات دارد. در نتیجه دیدن فیلم مطمئنا خالی از لطف نیست...
"جین" پسر بچه ای که در مدرسه زندگی می کند می خواهد از دست پدر خود فرار کرده و به پاریس نزد برادرش "جورج" برود.فیلم داستان چند زندگی مختف را روایت می کند که در یک لجظه تغییر می کنند...
مترجم جوان "ربکا" با دوست پسر خود "مارکو" که در ویلایی کوهستانی که متعلق به دوست او "لاورا" است به آموزش اسکی می پردازد زندگی می کند."رنه" مسئول سینمایی محلی است که اتومبیل "مارکو" را به سرقت می برد و با "تئو" که دخترش بعد از مدتی که در کما بود می میرد تصادف می کند."رنه" دچار از دست دادن حافظه کوتاه مدت می شود و رابطه ای با "لاورا" شروع می کند...