یک میلیونر مسن و بدون وارث میخواهد ثروت خود را به خانوادهی بیخبر عشق اولش ببخشد، اما قبل از آن، با بهانهی یک مستاجر فقیر، با آنها زندگی میکند تا وارثان احتمالی خود را امتحان کند...
یک زن بیوفا با معشوق خود نقشه میکشد تا شوهرش را بکشد، اما معشوق به طور تصادفی کشته میشود. شوهر پنهان میشود و اجازه میدهد تا همسرش به جرم توطئه متهم شود.
"خانم پارادین" زیبا ، که متهم به مسموم کردن همسر پیر و نابینایش شده، "آنتونی کین" یک وکیل متاهل را برای دفاع از خود استخدام می کند. اما در این بین "آنتونی" عاشق او می شود و...
"هنری ون کلیو" وارد بخش پذیرش جهنم می شود تا توسط ارباب خود (شیطان) مورد استقبال قرار بگیرد. او درخواست پذیرفته شدن می کند اما تردیدهایی در مورد صلاحیتش وجود دارد. به همین دلیل برای اثبات شایستگی اش او داستان زندگی اش را تعریف می کند...
دختری ۱۴ ساله به نام تسا به شدت عاشق یک آهنگ ساز خوشتیپ به نام لوییس شده که دوست خانوادگیشان است . لوییس همیشه تسا را تحسین میکند اما هیچ نشانه ای از عاشقی از خود نشان نداده و ....
در دوران جنگ جهانی دوم مسکن به شدت کم شده،بخصوص در واشینگتن."کانی میلیگان" آپارتمانی اجاره می کند.او که می خواهد به وظیفه میهنی خود عمل کند پیشنهاد تقسیم آپارتمانش را داده و انتظار یک همخانه مونث را دارد.اما شخصی که او انتظار ندارد به خانه اش می آید و...
بیلی و کانی مجبور میشوند , بخاطر سگ شان از آپارتمان خود در منهتن نقل مکان کنند و در این بین کانی پیشنهاد می دهد که یک خانه ویلایی در پنسیلوانیا را خریداری کنند و ...
"استنلی" زنی جوان نامزد خود "کریگ" را ترک و به همراه "پیتر" همسر خواهر خود "روی"می گریزد.آنها ازدواج کرده و در بالتیمور مستقر می شوند."استنلی" در نهایت "پیتر" را مجبور به خودکشی می کند.پس از این اتفاق به خانه بازمی گردد اما متوجه می شود خواهر و نامزد سابقش عاشق یکدیگر شده و قصد ازدواج دارند...
"جی پی مریک" مالک یک فروشگاه بزرگ متوجه می شود چند تن از کارمندانش با هم متحد شده اند تا حقوق بیشتر و شرایط کاری بهتری را بدست آورند.به منظور پیدا کردن شخصی که آنها را سازماندهی می کند،او به عنوان یک فروشنده کفش وارد فروشگاه می شود و...
"چارلز پایک" مردی ثروتمند اما ساده لوح پس از یک سال مطالعه بر روی مارها در آمازون،در راه بازگشت و بر روی کشتی با جاعلی با نام "جین هرینگتون" آشنا می شود.آنها عاشق هم می شوند اما سوءتفاهمی موجب جدایی آنها در وضعیتی بدی می شود.برای بازگشت نزد او،"جین" خود را به شکل یک بانوی انگلیسی در می آورد و...
یک پزشک جراح و دخترش از آلمان نازی به آمریکا میگریزند. آنها در یک شهر کوچک در داکوتای شمالی ساکن میشوند، اما طوفانهای گرد و غبار دشت بزرگ، زندگی آنها را تهدید میکند. مردم شهر برای فرار از طوفانها، تصمیم میگیرند به اورگان نقل مکان کنند. یکی از اعضای شهر عاشق دختر پزشک میشود، اما او به مردی که به او و پدرش کمک کرده بود، متعهد است. او باید بین عشق و وفاداری خود یکی را انتخاب کند.