پائولا میمون زن نمای قبراق و سرحالی ست که اطراف آسایشگاه قدیمی و چندش آور پرسه میزند، دکتر فلچر مدیر این آسایشگاه میباشد و پائولا هر چند وقت یک بار برای به دام انداختن طعمه خود به ماهیت واقعیش ( گوریل ) باز میگردد...
مهماندار یک کلوپ شبانه که عاشق خواننده باشگاه است، به طور تصادفی یک نوشیدنی را می خورد که باعث می شود در خواب ببیند که پادشاه فرانسه لوئی پانزدهم است و از مادام دو بری بدنام خواستگاری می کند...
دو فروشنده ی بادام زمینی با رئیسشان به مشکل بر می خورد و برای فرار از او در قطاری مخفی می شوند که به سمت غرب حرکت می کند. آن ها در مزرعه ای به عنوان کابوی مشغول کار می شوند اما هیچ یک از آن ها نه درباره ی کابوی ها و نه درباره ی اسب ها هیچ اطلاعاتی ندارد...
دکتر "هوگو هکنبوش" ،"تونی" و "استافی" تلاش می کنند با برنده شدن در یک مسابقه اسب سواری مزرعه "جودی" را نجات دهند.اما در این بین مشکلاتی وجود دارد که...
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
« ستوان مگره گور » ( کوپر ) ، عضو نیزه داران سواره نظام بنگالى چهل و یکم ، جنگجوى با تجربه اى است و افسر مافوقش ، « سرهنگ استون » ( استندینگ ) نظامى تمام عیارى در آستانهى بازنشستگى. « سرهنگ استون » میخواهد مانع از شورش طرح ریزى شده ى هندی ها شود و براى این منظور نیروهاى انگلیسى باید مانع از به سرقت رفتن مهمات جنگى توسط امیرى محلى شوند.
بیلی بونز دزدان دریایی پیشین در مسافرخانه ساحلی که توسط جیم هاوکینز و مادرش اداره می شود و ترس او را از کشف گروههای قدیمی خود به پسر جوان جلب می کند. پس از مرگ بونس ، جیم نقشه گنج خود را با جناب معتبر ، دکتر لایزی و اسکایر ترلاوین ، که اعزامی برای بازیابی غارت دفن شده دارند ، به اشتراک می گذارد...
المر کین بامپین کانتری به عنوان بهترین بازیکن بیسبال به شیکاگو کابز پیوست. مهارت او تیم را به مسابقات جهانی می برد، اما در راه قهرمانی باید با قماربازان کج دست و پنجه نرم کند...
رفاقت دو زن جوان پس از اینکه یکی از آنها برای ایفای نقش در یکی از نمایش های برادوی پدیرفته می شود و دوست پسر آن یکی روی او کراش می زند, به ورطه نابودی کشیده می شود...