رامون پس از کشف اینکه وارث پادشاهی سان پابلو در اروپا است، از احتمال پادشاه شدن هراس دارد. آنجلیکا، متخصص امور سلطنتی، برای تبدیل رامون به پادشاهی که شایسته آن است استخدام میشود.
شارلوت و روری دو دوست صمیمی هستند. روری برای جشن تولد 30 سالگی خود به دور دنیا سفر میکند. یک سال بعد، شارلوت به پیش یک پیشگو میرود و پیشگو به او میگوید که او در نهایت با روری ازدواج خواهد کرد، زمانی که روری به خانه بازگردد. روری به خانه باز میگردد، اما نامزد کرده است.
کیت، برای برنامهریزی گلخانه مادرش، با مدیر جدید و مخالف باغ گیاهشناسی، همکاری میکند. آنها باید با یکدیگر همکاری کنند تا این رویداد را به بهترین شکل برگزار کنند...
استفانی پس از جدایی، راهی میامی میشود و در آنجا به تدریس خصوصی به دو دختر یک معمار مشغول به کار میپردازد. با گذشت زمان، احساسات استفانی نسبت به هری (پدر دختران) عمیقتر میشود؛ اما دختران خانواده با آگاهی از این موضوع، مصمم میشوند تا مانع شکلگیری این رابطه عاشقانه گردند.
مایک لین پس از یک وقفه طولانی دوباره به صحنه می رود، پس از یک معامله تجاری که شکست خورد و باعث شد او شکست بخورد و در فلوریدا در یک بارمن شرکت کند. مایک به همراه یک فرد اجتماعی ثروتمند به لندن می رود که او را با پیشنهادی که نمی تواند رد کند جذب می کند...
یک زیستشناس دریایی باهوش و جدی و یک مربی غواصی سرگرمکننده باید با هم متحد شوند تا صخرههای محبوبشان را از نابودی نجات دهند، قبل از اینکه خیلی دیر شود...
یک ویراستار رمانهای عاشقانه تلاش میکند به یک نویسنده داستانهای معمایی کمک کند تا عناصر عاشقانه را در کتاب بعدی خود بگنجاند. در عوض، نویسنده موافقت میکند که برای عروسی ساحلی خواهر ویراستار، به عنوان قرارِ (دوستپسر) دروغین او حاضر شود.
هنگامی که اختلال و حمله عصبی سبب میشود تا یک پدر و مادر (نیکلاس کیج و سلما بلیر)، دچار مشکلات روانی شوند، دختر نوجوان و پسر کوچکشان بایستی تا یک 24 ساعت دیوانهوار را تحمل کرده و از دست آنها نجات پیدا کنند…
گلوریا متوجه می شود که سه تن از بهترین دوستانش به همراه همسرش برای مال و اموال و جان او نقشه کشیده اند ، حال انتقامی سخت از طرف گلوریا منتظر آن هاست...
بعد از یک ماجراجویی شبانه، عشق کوئینتین، مارگو، ناگهان ناپدید میشود و سرنخ هایی از خود بجا میگذارد. حالا کوئینتین و دوستش به دنبال این سرنخ ها میروند...
دو بدنساز اهل میامی ، "دنیل لوگو" و "پاول دویل" تصمیم می گیرند علیه رخدادهای به هم پیوسته ای شامل گروگان گیری و باج گیری به پا خیزند . اما نقشه های آن ها هنگامی که کارآگاهی خصوصی به نام "اد بواس" واردماجرا می شود ، طبق برنامه پیش نمی رود و ...
در این فیلم براساس رمانی به همین نام نوشته جون دیدیون، ان هتوی (Anne Hathaway) نقش النا خبرنگار سرسختی را در آمریکای مرکزی بازی میکند که مشکلات زیادی با پدرش (با بازی ویلم دفو (Willem Dafoe)) دارد، اما در نهایت مجبور میشود به عنوان دلال اسلحه جایگزین او شود. او که حالا به عضو مهمی در یک بازی خطرناک تبدیل شده، توسط مقامی دولتی (با بازی بن افلک (Ben Affleck) تحت تعقیب قرار گرفته است.
این فیلم داستان شخصی بیباک را به تصویر میکشد که در یک شرکت بیمه کار میکند و از خود جسارت به خرج میدهد. او سرنخی از یک کلاهبرداری بزرگ را کشف میکند و به همین دلیل به کشور پاناما میرود و هر لحظه به شرکای حقوقی نزدیکتر میشود که از سیستم مالی جهان بهره میبرند و…
داستان این فیلم که ادامهی قسمتهای قبلی آن است، دربارهی مارکوس بورنت میباشد که اکنون یک بازرس پلیس شده است و همینطور مایک لودی نیز در بحران میانسالی به سر میبرد. آنها به زودی درگیر ماجراهای خطرناکی با یک مزدور آلبانیایی میشوند که…
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.