لری هاینز ، سوار قطار عازم لس آنجلس می شود تا با شریک زندگی خود در اسکیت رولر ، پرسی هالیوود کار کند. او با یک بور ، مأمور مخفی انگلیسی ، آشنا می شود که از او برای خیرخواهی او استفاده می کند...
در دوران جنگ جهانی اول،"ژوزفین نوریس" زنی اهل شهری کوچک از یک خلبان صاحب پسری نامشروع می شود.پس از اینکه برای جلوگیری از رسوایی او را به خانواده دیگری می سپارد،"ژوزفین" زندگی اش را وقف دوست داشتن پسرش از راه دور می کند و...
لاکسی یک منجی کشتی اهل فلوریدا است که عاشق کاپیتان یکی از کشتی هایی شده است که در ساحل کی وست خراب شده بود. رابطه ی عشقی آن ها بعد از ورود فرد دیگری به این رابطه، پیچیده شده و در نهایت به اتفاقی غم انگیز ختم می گردد...
« جانى ماریسن » ( لد ) و دوستانش ، « باز » ( بندیکس ) که دچار اختلال روانى است ، و « جرج » ( بومانت ) ، پس از پایان خدمتشان در نیروى دریایى به لس آنجلس باز مىگردند . « جانى » به دنبال همسرش ، « هلن » ( داولینگ ) مىگردد و دوستانش به دنبال کار …
وقتى رستورانهاى زنجیرهاى « فرد هاروى » کمکم به اعماق غرب وحشى راه یافتند ، همراهشان « دختران هاروى » هم آمدند ، دخترانى که پیشخدمت هایى تعلیم دیده و منزه بودند و قرار بود تمدن و نزاکت را براى ساکنان این دیار ناسازگار جلوه گر کنند .
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
بارون گاو تگزاس، استایلز، ده سال قبل والدین جان کلیبورن را کشت. کلیبورن که اکنون یک وکیل است، به طور قانونی تلاش می کند تا انحصار آب و عملیات خِش خِش استایلز را از بین ببرد...