“ریدریک” شخصی که توسط همنوعان خود خیانت دیده است و در سیارهای ویران شده، رها گشته. برای زنده ماندن با بیگانههایی به مقابله میپردازد و حتی به فردی خطرناکتر و پرقدرتتر تبدیل میگردد…
یک پلیس میان سال وظیفه مواظبت از یک شاهد پرحرف و رساندن او از بازداشتگاه پلیس تا دادگاه را بر عهده دارد. اما افرادی قصد مانع گذاشتن بر سر راه او را دارند...
زندگی یک زن از هم پاشیده می شود وقتی شوهر ثروتمندش پس از اینکه توسط بهترین دوستش از بین می رود، خودکشی می کند. او به دنبال فرار از خاطرات دردناک است اما ...
«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیویورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند...
سارا، یک هنرمند طراح چهرهنگاری پلیس، توسط یک فرد سادیست به نام تئودور گری، وحشیانه مورد حمله قرار میگیرد. ده سال بعد، گری از زندان آزاد میشود و فقط یک فکر در سر دارد: انتقام.
داستان فیلم در مورد دو پسر عمو به نام های وینسنت و آنتون است که می خواهند در یک تجارت پر ریسک سرمایه گذاری کنند. رقابت در این تجارت به قدری بالاست که برنده در میلی ثانیه مشخص می شود. رویای آن ها احداث یک خط کابل فیبر نوری مستقیم میان کانزاس و نیوجرسی است که می تواند سالانه میلیون ها دلار را روانه جیب این دو کند. اما بخت با آن ها یار نیست و مشکلات زیادی بر سر راه این دو قرار می گیرد. وینسنت و آنتون در طول ماجراجویی های جسورانه خود به همدیگر و به تمام افرادی که در اطراف آن ها هستند، تا سر حد توان فشار می آورند و می خواهند به هر قیمتی که شده، رویاهای خود را اجرایی کنند…
سریال درباره یک متخصص عتیقه به نام "دنی مک نامارا" (مت بار) می باشد که برای به دام انداختن یک جنایتکار جهانی مجبور میشود با یک سارق آثار هنری به نام "لکسی وزیری" (سوفیا پرناس) همکاری کند ...
داستان این سریال زیبا که از سال 1860 شروع می شود ، درباره شخصی به نام کلن بوهمن است. او یک سرباز سابق اتحادیه آمریکایی است که به دنبال جریان قتل همسرش می رود. او به نبراسکای غربی یعنی جایی که “جهنم متحرک” نامیده می شود می رود ، شهری که به بی عدالتی و بی قانونی مشهور است این شهر در حال ساختن راه آهن به سمت اقیانوس آرام است و وقتی قبیله ای برای نابودی خط آهن اقدام می کند، همه چیز پیچیده تر می شود...
سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما...