مکس و لولا دو سارق حرفه ای جواهرات هستند. آنها تصمیم دارند بعد از انجام آخرین کار خود که دزدیدن یکی از الماسهای سه گانه ناپلئون است بازنشسته شوند. آنها پس از موفقیت در اینکار و فرار از دست استن لوید، مامور اداره آگاهی، عازم جزیره ای در دریای کارائیب می شوند. اما مکس پس از مدتی احساس می کند که این بازنشستگی زودهنگام مناسب حال او نیست. در همین زمان رئیس گانگسترهای جزیره نزد مکس آمده و به او پیشنهاد می دهد یکی دیگر از الماسهای سه گانه را از یک کشتی سرقت کند…
سه کارمند بانک به طور همزمان قصد سرقت از بانک را دارند، بدون اینکه از بقیه اطلاعی داشته باشند. از سوی دیگر، در بخشی دیگر از شهر، فروشنده ای به دنبال انتقام از یک میلیونر محلی است...
«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» خود را با «دکتر بادي رايدل» (نيکلسن)، روان درمان گري معروف رودررو مي بيند...
ماجرای فیلم در مورد دو دوست است که با هم به ورزش بوکس می پردازند و به صورت حرفه ای پیش می روند تا جایی که برای مسابقات به لاس وگاس رفته و در نهایت کار به جایی می رسد که برای مبارزه در مقابل هم قرار می گیرند ...
«آستين پوئرز» (مايزر)، عکاس مد، مقيم لندن پر تحرک و امروزي و مأمور آژآنس جاسوسي معتبر بين المللي در دهه ي ۱۹۶۰ که اکنون در دهه ي ۱۹۹۰ اعتبارش را از دست داده، مطلع مي شود نابغه ي جنايت و همزاد او، «دکتر شيطان» (مايزر) راز جذابيت او را دزديده و به عنوان آخرين نقشه ي شيطاني به سال هاي دهه ي ۱۹۶۰ برگشته؛ بنابراين «پوئرز» هم براي به دست آوردن دوباره ي جذابيتش، بايد در زمان به عقب برگرد.
در جریان جنگ جهانی دوم ، زمانیکه اولین درگیری عظیم نظامی امریکا در جزیره گوادالکانال در اقیانوس آرام با ارتش ژاپن در حال انجام شدن است ، برای پایان بخشیدن به این نبرد ارتش امریکا تصمیم می گیرد با تمام قوا و تجهیزات آخرین مقاومت ژاپنی ها را در هم بشکند زیرا این جزیره تاثیر زیادی بر روی پیشرفت ارتش امریکا دارد . در این بین یک گروه از سربازان به اسم گروه چارلی به رهبری کلنل گوردون تال با شجاعت بسیاری مبارزه می کنند . این سربازان هر یک برای هدف خاصی می جنگند : برخی برای کسب افتخار ، برخی برای دموکراسی و بعضی نیز تنها برای زنده ماندن …
بدنبال رسوایی اخلاقی رئیس جمهور آمریکا، آقای «کنراد برین» ( رابرت دنیرو) ماموریت پیدا می کند تا این مسئله را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماست مالی کند و برای این کار به تهیه کننده فیلم های سینمایی «استنلی موتس» (داسین هافمن ) مراجعه می کند...
در دوران جنگ در بوسنی، ̎مایکل هندرسن̎ فرستادهٔ ویژهٔ یکی از شبکههای تلویزیونی بریتانیائی همراه تصویربردارش، و تهیهکنندهاش در ̎وکووار̎ مستقر هستند و گزارشهائی را از سقوط شهر برای شبکهشان میفرستند. ̎وکووار̎ زیر آتش توپخانهٔ نیروهای دشمن است که در تپههای اطراف موضع گرفتهاند. ̎هندرسن̎ به یتیمخانهای برمیخورد که در خط مقدم جبهه قرار گرفته و مدام در معرض آتشبازی دشمن است. او از شرایط وحشتناکی که بچهها در آن گرفتار آمدهاند، گزارشهائی تهیه میکند و در آنها از جوامع بینالمللی میخواهد که بچهها را به مکانهائی امنتر انتقال دهند. اما تداوم بیتفاوتی عمومی به این وضعیت باعث میشود دیگر نتواند به بیطرفی حرفهایاش پایبند بماند و تصمیم میگیرد به هر ترتیب که شده یکی از بچهها را مخفیانه از آنجا خارج کند و به انگلستان ببرد...
"لری فلینت" ناشر سرکش و منفور یکی از مجله های مخصوص بزرگسالان است.فیلم داستان زندگی او به عنوان یک ناشر و تغییر او به انسانی که برای آزادی بیان مردم مبارزه می کند است......
"مایکل رینولدز" مردی ثروتمند است که خودروی اسپورتی زیبا، خانه ای گرانقیمت داشته و به تازگی در کار خود به موفقیت زیادی دست یافته است. تا اینکه یک بیمار در حال مرگ به نام "برندون" او را می رباید و...
«روی مانسون» از ستاره های ورزش بولینگ است، تا اینکه طی یک درگیری با چند ولگرد خیابانی، دستی که با آن توپ می انداخته را از دست می دهد. مدتها بعد او با مردی آشنا می شود که بتازگی به ورزش بولینگ رو آورده و تصمیم می گیرد او را آموزش دهد…
«جان» سیاه پوست (اسنایپس) و «چارلی» سفید پوست (هارلسن)، دو پلیس مخفی شرکت قطار زیرزمینی نیویورک، خود را برادر هم می دانند. پس از ماجراهایی «چارلی» که از کار و رابطه ی عاطفی خود سرخورده شده، تصمیم می گیرد به یک قطار حامل پول دستبرد بزند. اما «جان» متوجه اقدام او می شود و سعی می کند مانع دزدی شود.
«میکی» (هارلسن) و «مالوری» (لوییس) زوج قاتلی هستند که آرام آرام تبدیل به شمایل های محبوب جوانان می شوند. «میکی» پس از دستگیری، هنگام مصاحبه با «وین گیل» (داونی جونیر)، خبرنگار جاه طلبی که در پی کسب شهرت است، در زندان، شورش به راه می اندازد و در شلوغی هم راه «مالوری» و «وین گیل» می گریزد...
دو دوست دوران کودکی که الان کابویهای رودئو هستند، از نیومکزیکو به شهر نیویورک سفر میکنند و به دنبال دوستی میگردند که در حین جستجوی دخترش که به تازگی از کوبا به ایالات متحده قاچاق شده بود ناپدید شد...
"دیوید" و "دایانا" زن و شوهر جوانی هستند که دل باخته ی یکدیگر هستند و دچار مشکلات مالی شده اند. این دو به امید به دست آوردن پولی که نیاز دارند به لاس وگاس می روند، اما به مقصود خود نمی رسند. تا این که با مرد میانسال باوقاری آشنا می شوند که نامش "جان گیج" است و ...
«بیلی» سفیدپوست (هارلسن) که از تماشاگران بازی بسکتبال پر تب و تابی در زمین بازی های ساحلی وینس کالیفرنیاست، با بازیکن سیاه پوستی به نام «سیدنی» (اسنایپس) آشنا می شود. این دو از طریق شرط بندی روی مهارت های خود در بازی های خیابانی محله های سیاه پوست، شروع به پول در آوردن می کنند و با به رخ کشیدن تعصبات نژادی شان، حتی یکدیگر را هم گه گاه در شرط بندی های شان تلکه می کنند.
یک سریال پنج قسمتی که داستان واقعی این است که چگونه خرابکاران سیاسی خود نیکسون و مغز متفکران واترگیت، ای. هاوارد هانت و جی. گوردون لیدی، به طور تصادفی ریاست جمهوری را که سعی در محافظت از آن داشتند، سرنگون کردند.
داستان سریال درباره رابطه دو نفر به نامهای ویلیام ترومن و گریس آدلر است در در آپارتمانی در نیویورک سیتی زندگی می کنند. ویل وکیل است و گریس طراح داخلی...