برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 37 جایزه دیگر.
ریچارد کیمبل (فورد) جراح مورد احترام و مشهور، به غلط مسئول قتل همسرش هلن (وارد) شناخته و به مرگ محکوم می شود. در راه زندان ، بروز حوادثی منجر می شود او بتواند بگریزد و پنهان شود، در حالی که معاون مارشال ایالتی ساموئل جرارد (جونز) سرسختانه در پی او است ……..
در مورد کارکنان يک قايق ماهي گيري، نهنگي را صيد مي کنند و به شهر مي آورند تا در يک پارک تفريحي، وسيله ي بازي و تماشاي مردم باشد. پسر بچه ي يتيمي به نام «جسي» (ريچتر) با اين نهنگ که نامش را «ويلي» گذاشته اند دوست مي شود…..….
دوگ مرد جوانیست که تمام روز را بعنوان دربان در یک هتل مجلل کار می کند، تا پولی به دست آورد و بتواند کسب و کار خودش را راه اندازی کند. اما او در شرایطی به پول احتیاج پیدا می کند و شخصی کمکش می کند. اما متوجه می شود که آن شخص با زنی که او دوستش دارد وارد رابطه شده. حال دوگ باید میان عشق و پول یکی را انتخاب کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
پس از یک فاجعه هوایی، «مکس کلین» یکی از بازماندگان دچار تغییر شخصیتی میشود. او که دیگر نمی تواند با زندگی سابق خود و همسرش «لارا» ارتباط برقرار کند، نوعی احساس شکست ناپذیری و خدا بودن پیدا میکند. وقتی روانشناسش از کمک به او باز میماند، او را برای دیدن یکی دیگر از بازماندگان حادثه میفرستد…
قرن بيست و يکم. جامعه آرام است و اهالي «سال آنجلس» از خشونت مي پرهيزند. تا اين که جنايتکاري به نام «سايمن فليکس» (اسنايپس) پس از اين که سي و پنج سال را به حالت انجماد گذرانده، به قيد قول شرف آزاد مي شود. اما او بلافاصله شروع به قتل و جنايت مي کند و مقامات ناچار مي شوند دشمن قديمي «سايمن»، گروهبان پليس، «جان اسپارتن» (استالون) را نيز از حالت انجماد خارج کنند...
پیتر وینتر مردی جوان است که مبتلا به بیماری شیزوفرنی میباشد و در عین حال در تلاش برای گرفتن سرپرستی دختر خود از خانواده ای که سرپرستی دخترش را قبول کرده اند است. او در حین گرفتن سرپرستی دخترش درگیر تحقیقاتی درمورد یک قتل میشود….
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
کارلیتو (آل پاچینو) یکی از اعضای مافیا بوده که به ۳۰ سال حبس در زندان محکوم شده ، ولی وکیلش کلایند (شون پن) بعد از کلی دنگو فنگ حبسش رو از ۳۰ سال به ۵ سال در میاره و کارلیتو دوران حبسش تموم میشه و میاد بیرون ؛ کارلیتو به خودش قول میده که دیگه طرف مافیا ، قاچاق و از این قبیل نره ؛ ولی دوستش کلایند بخاطر اینکه سر یکی از رئیس های مافیا رو کلاه گذاشته و ۱ میلیون دلار ازش کش رفته مورد تهدید قرار می گیره که یا باید بمیره یا اینکه اون رئیس رو از زندان فراری بده ، کلایند که خیلی میترسه از کارلیتو کمک می خواد و کارلیتو با اینکه از این کار دست کشیده ولی بخاطر اینکه خودشو مدیون اون میدونه میره کمکش میکنه و از ماجرا بیخبره ؛ بعد از اینکه …
دهه ی ۱۹۶۰، محله ی ایتالیایی نشین در منطقه ی برانکس نیویورک. پسر بچه ای به نام «کالوجرو» (کاپرا) هم راه با خانواده اش در همسایگی نوشگاهی زندگی می کند که پاتوق «سانی» (پالمینتری) و دارو دسته ی مافیایی اش است؛ همان جایی که «لورنزو» (دنیرو)، پدر «کالوجرو» هشدارش داده که آن طرف ها نپلکد…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
«جون پرل» (مسترسن)، زن جوانی است که از لحاظ روانی مشکلاتی دارد و با برادرش، «بنی» (کویین) زندگی می کند. «جون» پس از آشنایی با «سام» (دپ)، پسر عموی یکی از دوستان «بنی»، به او دل می بندد. «سام» نیز، برخلاف میل «بنی» به «جون» علاقه پیدا کرده است. سرانجام «بنی» و «جون» نقشه ی فرای می کشند...
شبحی مرموز (کیچ) که خود را ̎فرشتهٔ مرگ̎ میخواند، تکتک گنگسترهای مشهور گاتهم سیتی را از پا در میآورد. مدیر فاسدی به نام ̎ آرتور ریوز̎ (باکنر) در تلاش است تا انجام این جنایات را به ̎بتمن̎ (کانروی) نسبت دهد…
«اکسل» ( جانی دپ ) که در نیویورک به بررسی ماهی ها میپردازد و از این کار کاملا راضی به نظر میرسد ناگهان از طرف عموی خود ( جری لوییس ) به جشن عروسی دعوت میشود و به طرف آریزونا حرکت میکند. این سیاستی از طرف عموی اوست که اکسل را به طریقی وارد حرفه خانوادگی کند. در آریزونا ٬ اکسل ۲ زن عجیب را ملاقات میکند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 14 جایزه و نامزد دریافت 32 جایزه دیگر.
نیویورک، دهه ی ۱۸۷۰٫ وکیلی به نام «نیولند آرچر» (دی لوییس)، با «می ولاند» (رایدر)، دختر خانواده ی متنفذ «مینگوت» نامزد می شود. «آرچر» می خواهد عروسی هر چه سریعتر برگزار شود، اما از طرف دیگر هر روز بیشتر مجذوب دختر عمه ی «می»، «الن اولسنکا» (فایفر) می شود.
«بیلی» سفیدپوست (هارلسن) که از تماشاگران بازی بسکتبال پر تب و تابی در زمین بازی های ساحلی وینس کالیفرنیاست، با بازیکن سیاه پوستی به نام «سیدنی» (اسنایپس) آشنا می شود. این دو از طریق شرط بندی روی مهارت های خود در بازی های خیابانی محله های سیاه پوست، شروع به پول در آوردن می کنند و با به رخ کشیدن تعصبات نژادی شان، حتی یکدیگر را هم گه گاه در شرط بندی های شان تلکه می کنند.
«وين کامبل» نوجوان (مايرز) و دوستش، «گارت آلگار» (کاروي)، از زيرزمين خانه ي «وين» يک برنامه تلويزيوني کابلي به نام «دنياي وين» پخش مي کنند و در آن افکار شخصي خود را در باب زندگي نوجوانانه يا موسيقي «هوي متال» با مردم در ميان مي گذارند. «بنجامين آليور» (لو)، يک مدير تلويزيوني زرنگ و جاه طلب به طور تصادفي اين برنامه را مي بينيد و جلب آن مي شود...
ویتنام، سال ۱۹۶۹٫ «لوک» (وان دام) از دستور مافوقش، «گروهبان اسکات» (لوندگرن) برای کشتن دو ویتنامی بی گناه سر باز می زند، و درگیری بین این دو، منجر به کشته شدن هر دو می شود، و اجسادشان را میان یخ به امریکا باز می گردانند. صحرای نوادا، زمان حال. «لوک» و «اسکات» همراه گروهی از سربازان که همگی به طور مصنوعی به حیات بازگشته اند ـ و حالا سربازان همگانی نام دارند ـ مأموریتی مشکل را به انجام می رسانند…
پورتوريکو، وکيلي امريکايي به نام «هنري هرست» (هاکمن) به پليس خبر مي دهد که موقع گردش دادن سگش، جسد دختر دوازده ساله اي را کشف کرده است. اما بازرسان پليس به اين نتيجه مي رسند که «هرست»، برخلاف ادعايش، در اين جنايت دست داشته است...