: افسر پلیس سان فرانسیسکو فرانک کانر به هر دری میزند تا شخصی را برای اهدای مغز استخوان به پسر کوچکش بیابد و او را از مرگ حتمی بر اثر سرطان خون نجات دهد. فقط دیانای یک نفر با او مطابقت دارد که پیتر مک کیب یک آدمکش حرفهای شرور است...…
وقتی گروهی سارق بی رحم به مجللترین کشتی دنیا حمله می کنند،متوجه می شوند مسافران به شکل اسرارآمیزی ناپدید شده اند.اما آنها تنها نبوده و چیزی وحشتناک،نیرویی مرگبار از اعماق تاریک اقیانوس در کنار آنهاست…
وقتی “مرد یخی” که ناامیدانه تلاش می کند همسر در حال مرگ خود را نجات دهد، “باربارا گوردن” را برای اهدای عضو می رباید. حالا “بتمن” و “رابین” باید پیش از انجام عمل او را متوقف سازند…
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
ايست ووبرن مينه سوتا، سال 1979. دو چاه آب شرب اهالي شهر با پساب هاي صنعتي آلوده مي شوند و همه ي اهالي به کارخانه هاي محلي شک مي برند و آن ها را علت مسموم شدن آب، ابتلاي بعضي از کودکان شهر به سرطان خون و مرگ آنان مي پندارند. «آن آندرسن» (کويينلن)، مادري که پسرش مرده تصميم مي گيرد از صاحبان کارخانه ها شکايت کند...
کي از سرکردگان مافياي روسيه در يورش مشترک «کارتر پرستن» (پواتيه)، مأمور FBI و يکي از افسران اطلاعاتي روسيه، «والنتينا کوسلووا» (ونورا) کشته مي شود. مافيا نيز براي انتقام، يک قاتل حرفه اي معروف به «شغال» (ويليس) را استخدام مي کند تا رئيس FBI را بکشد...
داستان در مورد یک قطعه ی کامپیوتری است که بسیار محرمانه است و مربوط به مقامات بسیار سطح بالای آمریکاست. این قطعه توسط یک عده تبهکار حرفه ای ربوده می شود. آنها برای عبور دادن این قطعه از ایست بازرسی فرودگاه از یک ماشین کنترلی استفاده میکنند که بطور تصادفی در ایستگاه بازرسی ساک این گروه با پیر زنی عوض میشود که در ادامه...
«تری فلورس» (لوپز)، مستندساز جوان، مأمور ساختن فیلمی درباره ی قبیله ای از سرخ پوستان در آمازون می شود. در منطقه مرد غریبه ای که «پل سارون» (وویت) نام دارد، ادعا می کند قبیله ی مورد نظر را می شناسد و تری وگروه فیلم برداری را به آن جا خواهد برد. اما در عوض، گروه را به محل اختفای «آناکوندا» می برد؛ مار غول پیکری که آدم ها را درسته قورت می دهد...
زوج انگلیسی رسمی و متشخص، نایجل و فیونا برای هفتمین سالگرد ازدواج خود تصمیم گرفتهاند به هند بروند. آنها قرار است با کشتی به استانبول بروند که در طول سفر با زوجی دیگر آشنا میشوند...
زنی در خیابانهای شهر نیویورک پرسه میزند، سوار اتوبوس و قطار میشود، در بارها و کافیشاپها مینشیند، محلههای متنوع شهر را تجربه میکند، در حالی که به زندگیاش، تنهاییاش، و عشق نافرجامش فکر میکند...
یک طوفان زمستانی، پنج دوست را در یک کابین دورافتاده بدون برق و غذای کمی گرفتار میکند، سرگردانی به آرامی سلامت عقل آنها را میگیرد، زیرا هر یک از آنها تسلیم ترس از آلوده شدن یا بد بودن برف میشوند...
سامی فابلمن جوان که در دوران پس از جنگ جهانی دوم در آریزونا بزرگ میشود، با رسیدن به سنین نوجوانی آرزوی فیلمساز شدن را دارد، اما به زودی یک راز خانوادگی درهم شکسته را کشف میکند و درک میکند که چگونه قدرت فیلمها میتواند به او کمک کند تا حقیقت را ببیند...
یک خواننده رپ بی انگیزه از جنوب آسیای جنوبی به همراه سه دزد دیگر برای اولین بار قصد دزدی از یک فروشگاه مواد غذایی متعلق به پدر دوست سابقش را دارند تا الماس عروسی او را بدزدند و نامزدی در انتظار او را مختل کنند...