داستان درباره الکس ، یک معلم ارتدوکس یونانی است، الکس که عاشق حوا یک وکیل زن مسلمان لبنانی شده وارد معضل عاطفی میشود زیرا رابطه توسط هردوخانواده ممنوع است.
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
ویکتوریای استرالیا، روز سینت والنتاین، سال ۱۹۰۰. سه دختر مدرسه ای هم راه معلمه ای به نام «خانم مک گرا» (گری) در جریان بازدید از صخره ای معروف به هنگینگ راک گم می شوند…
سه کارآگاه درگیر یک مبارزه و کشمکش پرتنش، پس از یک تصادف غم انگیز که منجر شد کودکی به کما برود، می شوند. یکی از آنها مجرم آن جرم هستش، نفر دیگر می خواهد پنهان نگه دارد آن جرم را و نفر سوم می خواهد آن جرم را افشاء کند...
"تیم" مرد جوانی با, هوش زیر میانگین طبیعی است.او به عنوان کارگر کشاورزی مشغول به کار است و اغلب از طرف دیگران مورد سو استفاده قرار می گیرد."مری"از او می خواهد به مدت یک روز اطراف حیاطش کار کند.یک روز تبدیل به...
این فیلم داستان 8 دوست صمیمی را روایت می کند که در طول سفر تفریحی که با هم به دل طبیعت رفته اند متوجه می شوند که به شهرشان حمله شده و خانواده شان در خطر هستند پس آنها تصمیم می گیرند که با دشمن مبارزه کنند تا بتوانند خانواده شان را نجات دهند...
وقتی یک گروه از دوستان دبیرستانی در یک پارتی گیر می افتند یکی از آن ها به فکر انتقام از دوستانش می افتند و حالا همه چیز برای او آماده است تا کارهای آن ها را در دبیرستان تلافی کند و…
یک شرکت حفاری استرالیایی زمین شناسی به نام “لنس هکت” را استخدام می کند تا از زمینهایی پوشیده از تپه مورچه ها که محل احتمالی استخراج اورانیوم است نقشه برداری کند.کار او توسط چند تن از بومیان منطقه که توضیح می دهند آن مکان جائیست که مورچه های سبز رویا می بینند با اختلال مواجه می شود.بر هم زدن خواب آنها موجب از بین رفتن انسانیت می شود …
دهه 20 و 30 میلادی، نیوزیلند. “جنت فریم” در خانواده ای تهی دست به همراه تعداد زیادی خواهر و برادر بزرگ شد. او که در سنین کودکی قرار دارد با کودکان دیگر متفاوت است. او شغلی به عنوان معلم به دست می آورد اما از آنجایی که غیر عادی شناخته شد، به مدت هشت سال در یک آسایشگاه روانی زندگی کرد. اما وقتی شروع به نوشتن رمان می کند موفقیت به سراغش می آید…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
«میوری یل» (کولت) از زندگی اش اصلا راضی نیست، در ناکجاآبادی به نام «پورپویز» گیر کرده و احسان می کند دوستان و خانواده، طردش کرده اند. تا این که با «روندا»ی خوش و بی خیال (گریفیتس) آشنا می شود و زندگی اش تکانی می خورد…