به دنبال موفقیت پروژهٔ «جزیرهٔ اسرارآمیز»، برنامههایی برای توسعهٔ آن مطرح میشود. در همین راستا، اعضای تیم جزیره با همکاران خود از «کوهستان اسرارآمیز» ملاقات میکنند تا یک بازی دوستانهٔ معمای قتل را اجرا کنند. اما این بازی با رخ دادن یک قتل واقعی و آشکار، به شکلی ناگهانی به پایان میرسد.
پس از شکست یک عملیات سرقت، یک دزد حرفهای و یک یتیم که مشکلات زیادی دارد، مجبور میشوند تا شریک ربودهشده خود را از چنگ یک ارباب مواد مخدر بیرحم و قاتل حرفهای و جذابش نجات دهند.
در یک شهر کوچک در داکوتای جنوبی، زمانی که یک پیراهن نادر از پیراهنهای روح لاکوتا وارد بازار سیاه میشود، سرنوشت افراد طرد شده و غریبههای محلی بهشدت و به شکلی خشونتبار به هم گره میخورد.
یک راننده بعد از نجات جان یک پیشخدمت از دست همسر سابقش، به رانندگی ادامه میدهد اما در کولاک شدید تصادف میکند. او که مجروح شده و در درهای گرفتار شده، متوجه تعقیب شدن توسط یک حیوان وحشی میشود. راننده با کمبود زمان، برای زنده ماندن در برابر سرما و شکارچی باید راهی پیدا کند.
زمانی که دوستدخترش به خاطر امتحانات دانشگاه حسابی سرش شلوغ است، یک کشتیگیر حرفهای موافقت میکند تا کار پردرآمد نگهداری از بچهاش را به عهده بگیرد. چیزی که قرار بود یک شب راحت باشد، خیلی زود به هرج و مرجی خونین تبدیل میشود؛ وقتی یک فرقهی قاتل برای ربودن بچه سر میرسند.
زمانی که مادر هانا سوِنسِن (با بازی سوئینی)، یعنی دلورس (با بازی نیون)، در جستجوی خانهای برای خواهرش، میشل (با بازی اتکینز)، به طور ناگهانی با جسد صاحبخانهای که از مشتریان دائمی کافه «کوکی جار» بود، روبهرو میشود، هانا بیشتر از هر کس دیگری غافلگیر و شوکه میشود.
در سومین قسمت از مجموعه «قصابها»، سه زن طعمه یک قاتل بیرحم میشوند که قربانیانش را در ون شخصیاش به قتل میرساند و اعضای بدن آنها را تکهتکه میکند. از سوی دیگر، یک کلانتر هوشمند در تلاش است با کنار هم قرار دادن سرنخهای باقیمانده، قاتل را پیدا کند.
روشهای پیشرو و انسانی فانون در بیمارستان بلیدا با انتقادهای زیادی روبهرو میشود. نوع رفتار دلسوزانه او با بیماران، خشم کارکنان را برمیانگیزد. در این میان، رمضان، یکی از اعضای جبهه آزادیبخش ملی (FLN)، فانون را جذب میکند. پس از آن، او و همسرش، جوزی، به مبارزات استقلال الجزایر میپیوندند.
سوفی، سرآشپزی موفق در منهتن، برای نجات رستوران خانوادگیشان به خانه برمیگردد. این سفر به او کمک میکند تا ریشهها و علاقه واقعیاش به آشپزی را دوباره کشف کند.
یک فیلم مستند بلند که به بررسی و ستایش ظهور یک بوکسور فروتن اما بااراده و کمالگرا میپردازد؛ کسی که با پیروزی از زیر سایه طولانی محمد علی بیرون آمد تا قهرمان سنگینوزن جهان شود و عظمت را به شیوه خودش بازتعریف کند.
اردوی تفریحی یک شرکت در جزیرهی اسرارآمیز به محلی برای ملاقات امیلیا با نامزد سابقش تبدیل میشود. این رویارویی باعث زنده شدن احساسات گذشته و ایجاد تنش میشود. با پیدا شدن جسد یکی از مهمانان، ماجرا به یک پرونده جنایی تبدیل شده و پای اتهامات به میان میآید.
امیلی، دختری جوان، در سال ۱۹۹۴ به یک گروه تئاتر آوانگارد ملحق میشود. او به سرعت جذب سبک زندگی آزاد و دوستانه اعضای گروه شده و احساس میکند که خانواده جدیدی پیدا کرده است. با این حال، رفتهرفته درگیر مناسبات و بازیهای قدرت پیچیدهای میشود که در میان اعضا وجود دارد.
فیلم «وادا غار»، یک درام خانوادگی است که در پنجاب و کانادا روایت میشود. این فیلم درباره زندگی دو برادر است و نشان میدهد که خانه واقعی به معنای آدمها و روابط است. داستان، همزمان دو ماجرای عاشقانه را هم دنبال میکند و به موضوعات مهمی مثل عشق و فداکاری میپردازد.
برنامهی دانیل برای نزدیک شدن دوباره به خانوادهاش با مانعی غیرمنتظره روبهرو میشود: او میفهمد که اعضای خانوادهاش تنها به خاطر ارث، قصد جانش را کردهاند.
کامرون و مادرش، برای فرار از دست پدرش، به مزرعهای دورافتاده نقل مکان میکنند. در آنجا، کامرون با پدیدههای غیرممکنی مواجه میشود که او را به تردید درباره واقعیت وا میدارد. او باید پیش از اینکه این رازها زندگیاش را ویران کنند، آنها را کشف کند.
چارلی براون که در آخرین سال اردوی خود است، میخواهد خاطرهای به یادماندنی بسازد. در مقابل، سالی، خواهرش، که برای اولین بار به اردو آمده، احساس اضطراب و نگرانی دارد. در همین حین، اسنوپی و ووداستاک با پیدا کردن یک نقشه گنج، یک ماجراجویی هیجانانگیز را آغاز میکنند.
ویرانیهای جنگ اوکراین در قالب تصاویری طولانی و ثابت به نمایش درمیآیند. در همین حال، تماسهای تلفنی سربازان با خانوادههایشان، دنیایی موازی و متفاوت را به ما نشان میدهد. در این اثر، صدا و تصویر در مقابل هم قرار میگیرند و تعاملی معنادار با یکدیگر دارند.
در سال ۲۰۴۵، در بحبوحه ویرانیهای زیستمحیطی، ایشکود و همراه بعیدش نییف در آنچه از زمین باقی مانده، به هم میپیوندند تا با محافظت از یکدیگر، خود را نجات دهند.