گروهی از ماموران برای تجلیل از زنی کهنهکار، به گذشته سفر میکنند اما این سفر به جای آنکه به جشنشان بیافزاید، باعث ایجاد تغییراتی مخرب در آینده میشود.
پس از شکست یک عملیات سرقت، یک دزد حرفهای و یک یتیم که مشکلات زیادی دارد، مجبور میشوند تا شریک ربودهشده خود را از چنگ یک ارباب مواد مخدر بیرحم و قاتل حرفهای و جذابش نجات دهند.
شیرینیپز مستقلی که برای تعطیلات به خانه مرد رؤیاییاش میرود، با روی دیگر او و مادرش روبرو میشود. مرد تبدیل به پسری وابسته میشود و شیرینیپز، ناخواسته، درگیر کشمکشی ناخوشایند بین آنها میگردد.
سامانتا، مادر مجردی که از شغلش استعفا داده، برای راهاندازی استودیوی ایروبیک خود، در یک ماراتن رقص با یک غول دنیای تناسب اندام برای مربیگری تلویزیونی رقابت میکند. این تصمیم، رابطهاش با استیو را به خطر میاندازد.
وقتی بازی ویدئویی سه نوزاد با قدرتی خارق العاده را از فضا به حیاط پشتی خانه می اندازد ،گیمر نوجوان مجبور میشود بیست و چهار ساعته به مراقبت از آنها بپردازد.
بعد از از دست دادن فرزند متولد نشده اش، (مدلین متیسون) باز تمایل به باردار شدن دارد. بعد از زایمان، بچه به طرز معجزه آسایی به زندگی بر میگردد اما میل به خون انسان دارد...
دو نوجوان شاهد تغییر ناگهانی رفتار همکلاسیهایشان میشوند. این رفتار که شبیه زامبیهاست، به دستور یک موجود بیگانه نامرئی، آنها را وادار به مجازات خشونتآمیز متخلفان میکند و کسی قادر به توضیح آن نیست.
جنگجویی جوان و مغرور به نام ثور ، که خود را فرزند خدا در زمین میپندارد ، به سوی قلمرو “آسگارد” میرود تا شمشیر افسانه ای را پیدا کرده و به سرزمینش برگرداند...
یک مرد تنها به شهر آمده است تا فساد و جنایت را از بین ببرد. او آماده است تا آنها را یکی پس از دیگری در خشونتآمیزترین مسابقهای که شهر دیده است، از بین ببرد...