داستان در شمال کرالا و در سالهای 1900، 1950 و 1990 جریان دارد. سه نسل از قهرمانان به نامهای مانیان، کونجیکل و اجایان تلاش میکنند تا باارزشترین گنج این سرزمین را حفظ کنند.
دو خواهر و برادر پس از یک اتفاق ناگوار، با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکنند. اما حمایتهای مداوم عمویشان به آنها کمک میکند تا بر این سختیها غلبه کنند.
داستان درباره یک پلیس است که پس از قتل فرزندش، به شهری دیگر میرود و به پروندهای جدید درباره ناپدید شدن یک کودک میپردازد. این داستان، علاوه بر روایت یک معمای جنایی، به بررسی عمیق احساسات و چالشهای شخصیت اصلی و همچنین موضوعاتی مانند مهاجرت و جستجوی آرامش میپردازد.
این داستان، که بر اساس اتفاقات واقعی زندگی شخصی به نام کمال گروال نوشته شده است، به بررسی موضوع املاک افرادی که در هند زندگی نمیکنند (NRI) و به ویژه مشکلاتی که در رابطه با مستاجران این املاک رخ میدهد، میپردازد.
جگی، مهندسی بیکار، به توصیه دوستش یک کسبوکار کوچک راهاندازی میکند. اما وقتی عاشق دختر یک میلیونر میشود و به او میگوید که صاحب زنجیرهای از رستورانهاست، درگیر دردسر میشود.
این داستان به زندگی دالر میپردازد، فردی که به دلیل رویدادهای ناگهانی و تلخ در زندگیاش، مسیر زندگیاش تغییر میکند. بخش اصلی داستان بر روی گوری تمرکز دارد که از یک فرد قانونمند به یک انتقامجو تبدیل میشود. این تغییر شخصیت گوری در نتیجه روبرو شدن با بیعدالتی و رفتارهای غیرعادی رخ میدهد.
یک کارمند زیرک با سوءاستفاده از خلأهای قانونی، همسر خود را به قتل میرساند و از زیر تیغ اتهام میگریزد. با نزدیک شدن افکار عمومی و پلیس، آنها در تلاشند تا با هوشمندی او مقابله کنند و رازهای پیچیدهای را که جنایت و خانهاش را در بر گرفتهاند، کشف کنند.
در این داستان، دو شخصیت قدرتمند به نامهای دارکا و براهما بر سر تصاحب یک گوهر ارزشمند با هم میجنگند. در همین حال، یک پسرخوانده برای نجات خانوادهاش باید با سحر و جادوی پسر اصلی مقابله کند.
بره ای به نام رام، رویای رسیدن به مکانی کامل را در سر میپروراند که مدتهاست از بالای تپهای به آن چشم دوخته است. اما با رسیدن به آنجا، با آشفتگی روبرو میشود. او زندانی میشود و با...