راننده تاکسی بیبندوباری که به روابط متعدد و نامشروع علاقه دارد، تصمیم میگیرد به خواهر زیبای دوست دخترش که در مخمصه و گرفتاری قاچاقچیان مواد مخدر گرفتار شده، یاری برساند و به او کمک کند.
رادو بعد از یک سال از ایتالیا برگشته و متوجه می شود که همسرش کاملاً تغییر کرده است. آنها شب را صرف تلاش برای کشف دوباره خود می کنند. دوری بین آنها بی اعتمادی و سردرگمی ایجاد کرده است اما رادو امیدوار به شروعی جدید است...
گروهی متشکل از چهار پلیس به خاطر گشت و گذار در خیابان های استکهلم با ون خود به دنبال مست ها یا مجرمانی می گردند که بتوانند با باتوم خود آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند...
فیلم "تأملات" به مضامین نظم، زیبایی و آشوب میپردازد. داستان فیلم در چهار بخش مجزا روایت میشود که شامل تلاشهای گروهی از جوانان برای اجرای نمایش در سارایوو و تلاشهای کارگردانی مسن برای تکمیل فیلمش میشود.
اینگا، دختر نوجوانی است که برای دیدن خواهرش به استکهلم میرود. او در آنجا با سبک زندگی آزادانه خواهرش آشنا میشود و تحت تأثیر دوست پسر خواهرش قرار میگیرد.
در یکی از خیابان های باریک شهر قدیمی استکهلم، هتل سیتی واقع شده است. در آن شخصیت های مرموزی مانند "گریون" ، "بلومن" و دیگران زندگی می کنند. بازرس پلیسی به نام "گورانسون" در حال تعقیب سارق جواهراتی به نام، "الماس دزد" است...
یک اقتباس جدید زیبا و جسورانه از نمایشنامه کلاسیک استریندبرگ نبرد جنسیتها که در یک شب نیمه تابستان در یک عمارت روستایی در اروپای دهه 1920 اتفاق میافتد...
هنریک، کشیش بسیار محبوب، به جهنم اعتقادی ندارد. با دریافت خبر مرگ پدرش، سفری را آغاز می کند که او را در میان رازهای وحشتناک، خاطرات تحریف شده دوران کودکی می برد و پایه و اساس اعتقادش را متزلزل می کند...
این سه بازیگر ظاهراً برای ادای احترام به مای زترلینگ گرد هم آمدهاند، اما در عین حال خاطرات حرفهای خود و چهرههای برجسته، از جمله اینگمار برگمن، را که با آنها کار کردهاند، مرور می کنند ...
..
یوهان فالک بیش از یک سال است که از زمانی که از پلیس استعفا داده، کار نکرده است. او بیشتر از همه میخواهد به حومه شهر نقل مکان کند، اما سرنوشت چیز دیگری در نظر دارد...