در سال 1921، کری اوشی (دان موری)، یک دانشجوی پزشکی آمریکایی که در ایرلند زندگی می کند، متوجه می شود که استاد ارجمندش شان لنیهان (جیمز کاگنی) نیز یکی از رهبران ارتش شورشی ایرلند است. اگرچه پدر و هم اتاقی کری هر دو توسط سربازان بریتانیا کشته شده اند، او از پیوستن به شورش ایرلندی خودداری می کند. با این حال، پس از اینکه کری به ناحق توسط نیروهای ویژه بریتانیایی "سیاهان و برنزه ها" زندانی و شکنجه می شود، او کاملاً خود را به آرمان آزادی ایرلند متعهد می کند...
پس از افشای هویت مردعنکبوتی توسط میستریو ، شهرت و زندگی پارکر زیر و رو میشود. او از دکتر استرنج میخواهد تا با جادو به بازگرداندن هویت مخفیاش کمک کند، اما این کار عواقب غیرمنتظرهای دارد که باعث میشود پارکر معنای واقعی مردعنکبوتی بودن را دریابد...
پدر ایون اودانل، یک روحانی ایرلندی است که معتقد است که برای استقلال ایرلند، باید از خشونت استفاده کرد. او در سال ۱۹۱۶، یک پسر جوان به نام آنتین را برای جنگ در قیام ایرلند تشویق میکند. آنتین در این قیام شرکت میکند و پس از آن، به یک تیرانداز باتجربه تبدیل میشود. پنجاه سال بعد، آنتین به شهر دری بازمیگردد. حضور او، پدر ایون را به یاد وقایع سال ۱۹۱۶ میاندازد. پدر ایون در آن زمان، به دلیل اعتقاد به خشونت، دچار فروپاشی روحی شده بود. تأثیر پدر ایون بر آنتین جوان، در آنتین بزرگسال نیز مشهود است...
این مستند ما را به دنیای درس پیانو دعوت می کند. هر سال معلمان و دانش آموزان در سراسر ایرلند برای امتحانات موسیقی درجه بندی شده آماده می شوند. این امتحانات می تواند برای برخی خوشایند باشد اما برای برخی دیگر دلهره آور...
هنگامی که اِما لوید، مجری رادیویی گفتگو محور، به یکی از شنوندگانش توصیه میکند که از دوستش جدا شود، مرد سابق داغدار تصمیم میگیرد انتقام او را بگیرد...
داستان فیلم حول محور یک معلم و دو جوان اهل بلفاست میگردد. این سه نفر با استفاده از موسیقی هیپ هاپ و زبان ایرلندی، تلاش میکنند تا زبان مادری خود را از فراموشی نجات دهند.
در سال ۱۹۲۲، در ضیافتی ادبی، سکویل-وست، زنی زیبا و آزاداندیش، و وولف، نویسندهای حساس و درونگرا، برای اولین بار یکدیگر را ملاقات میکنند. این دیدار، سرآغازی برای عشقی پرشور و پرمخاطره میشود.
"بیمبو"از کارش اخراج شده و اصلاً از وضعیت فعلی اش اش راضی نیست. از طرفی بهترین دوستش "لَری"، نیز بیکار بوده و با امکانات کم خانواده اش را می چرخاند . او قصد از خود گذشتگی و کمک به دوستش را دارد اما بیمبو تصمیم به راه اندازی یک همبرگر فروشی سیار دارد و ...