یک مرد قدرتمند که به هیچ چیز اهمیت نمی دهد، زمانی که یک تصادف رانندگی با پسری که از نظر جنسی مظهر زندگی است، او را به چالش می کشد تا با حقیقت خود روبرو شود، او مجبور می شود با هسته خود ویرانگرش روبرو شود...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
«کريستي براون» در دوران کودکي به دليل فلج مغزي به شدت عقب افتاده شده است اما در جواني «کريستي»نشان مي دهد که با وجود جسم عليلش، انساني خونگرم و شوخ طبع است، هوش فوق العاده اي هم دارد و مي تواند به کمک پاي چپش - تنها عضوي که در کنترلش است - آثار هنري قابل تحسين و اشعار و رمان هاي پر فروش خلق کند...
جیکوب با این باور که او گرگی است که در بدن یک مرد به دام افتاده است، غذا می خورد، می خوابد و مانند آن زندگی می کند - که باعث شوک خانواده اش شد. هنگامی که او به کلینیک فرستاده می شود، جیکوب و همتایانش که به حیوانات محدود می شوند، مجبور می شوند که تحت درمان های شدید قرار بگیرند. با این حال، هنگامی که او با گربه وحشی مرموز آشنا می شود، دوستی آنها به یک شیفتگی غیرقابل انکار شکوفا می شود و جیکوب باید تصمیم بگیرد که آیا به خاطر عشق از خود واقعی خود چشم پوشی کند یا خیر...
داستان این فیلم جاده ای در شهرستان کورک، ایرلند می گذرد و درباره مولی 13 ساله ای است که به تازگی بی مادر شده است و جوی، وکیلی که به تازگی نوزادش متولد شده . مولی مادرش به تازگی بر اثر سرطان درگذشته است، و او با پدر دزدش که به تازگی پول آسایشگاه سرطان را از شیشه جمع آوری کرده است، در جشن او در میخانه روبرو می شود...
دختر کایرا وودز به طور مرموزی در زیرزمین خانه جدیدشان ناپدید می شود. او خیلی زود متوجه می شود که یک موجود باستانی و قدرتمند وجود دارد که خانه آنها را کنترل می کند که باید با آن روبرو شود یا ...
در یک منطقه مسکونی در شمال دوبلین، مادر چار ناپدید می شود. هنگامی که او برمی گردد، چار مصمم است که حقیقت ناپدید شدن مادرش را کشف کند و رازهای تاریک خانواده اش را پیدا کند ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 16 جایزه دیگر.
"پارتیک" بچه ای سر راهی در سال 1970 بزرگ شده و شهر خود در ایرلند را ترک می کند. او تلاش می کند تا مادر خود را پیدا کند. او عضو یک گروه موسیقی راک شده و عاشق رهبر گروه می شود...
پس از تهاجم بیگانگان به زمین، مردم وحشی شده اند و به همه جا هجوم می آورند تا آذوقه جمع کنند و در این دنیای آخرالزمانی زنده بمانند. در این بین یک دختر نوجوان چابک و زرنگ تلاش می کند تا از مرزعه اش در برابر هجوم آوران محافظت کند…
“آلن” بیست و چند سال سن دارد که خیلی هم بدشانس است و اخیراً از کارش در بانک اخراج شده، و مشغول کار کردن با مادرش در فرودگاه بعنوان مشاور گردشگری می شود و همانجا با اولین عشق زندگی اش روبرو می شود و …