تاکه میچی، مرد جوانی که در حال حاضر یک مرد شکست خورده است، پس از دیدن قتل دوست دخترش، هیناتو، توسط باند توکیو مانجیکای، تصمیم می گیرد که به گذشته برگردد و گذشته را تغییر دهد تا هیناتو را نجات دهد...
این فیلم داستان دو سرباز به نامهای لی ژین و وانگ کی را در اولین تجربه میدان جنگشان علیه مهاجمان ژائو و گذشته مرموز فرمانده آنها، یینگ ژنگ، روایت میکند...
ماساجیرو میازاوا، صاحب یک گروفروشی است که قرار است پسرش کنجی آن را به ارث ببرد، اما او از این کار امتناع می کند. توشی، دختر ماساجیرو، دختری باهوش و عاقل است و به پدر و برادرش نصیحت می کند. روزی توشی بیمار می شود...
سیجی کامیا، صنعتگر سفالگری است که در یک روستای کوهستانی تنها زندگی میکند. پسر او، گاکو کامیا، مهندسی است که در شرکت بزرگی در الجزایر کار میکند. گاکو با نامزدش نادیا به ژاپن میآید. ساتورو، برادر سیجی، میخواهد که سفالگری را از او بگیرد و از ازدواجش با نادیا جلوگیری کند. در همین حال، مارکوس، جوان برزیلیای که در شهر نزدیکشان زندگی میکند، با خانوادهی سیجی آشنا میشود و رابطهای عمیق با آنها برقرار میکند...
هورو ساکاکی و متحدانش پس از شکست خردشده در دست خداوند زمین، هورو ساکاکی و متحدانش با یک قبیله مهاجم اسرارآمیز، که از انسانهایی که 20،000 سال پیش در زمین پشت سر گذاشته بودند، روبرو می شوند، کشف یک قلعه محاصره شده از شهر که از گودزیلا بلند شده است
تانجیرو برای تبدیل شدن به یک هاشیرا، تحت آموزشهای سختگیرانه هاشیرای سنگ، هیمجیما، قرار میگیرد. در همین حال، موزان به جستجوی نزوکو و اوبایاشیکی ادامه میدهد...
"اسانا" بعد از اینکه یک بازی به اسم "اوردینا اسکیل" ساخته میشود "کوریتو" را متقاعد میکند تا در بازی شرکت کند اما به طور غیره منتظره ای آن ها متوجه میشوند که این بازی برای سرگرمی ساخته نشده است و ...
ساکاتا گینتوکی در جای زندگی میکند که دوران سامورائیها به اتمام رسیده است و دیگر کسی به آنها احتیاج ندارد و موجودات فضایی به دنیای آنها وارد شدهاند.
یک سرباز مخفی افسانه ای با گذشته ای مرموز اکنون تصمیم می گیرد یک بار دیگر جانور خود را از درون خود رها کند تا برای آنچه که به آن اهمیت می دهد بایستد...
دختری به نام اولگا هم توسط دولت جهانی و هم مردی به نام "Mad Treasure" تعقیب میشود، زیرا او تنها کسی است که محل طلای خالص را میداند، مادهای که می توان با آن کل دنیا را خرید. اولگا با دزدان دریایی کلاه حصیری دریانوردی می کند و آنها برای یافتن طلای خالص در جزیره گمشده آلچِمی سفر می کنند...
داستان در مورد پسری به نام "Takao" هست که مدرسه را نادیده گرفته و می خواهد یک کفاش بشود؛ او در یک باغ ژاپنی، طراحی کفش می کند و روزی دختری به نام "Yukino" را ملاقات می کند و کم کم این ملاقات ها زیاد می شود اما تنها در روزهای بارانی این اتفاق می افتد...
دوروتی، کلاهبرداری ماهر، در یک معامله خطرناک حافظهاش را از دست میدهد و خود را در دنیای زیرزمینی جنایتکاران تایپه میبیند. او که هویت و گذشته خود را به خاطر نمیآورد، برای زنده ماندن به کمک یک خلافکار محلی نیاز پیدا میکند. در این میان، دوروتی به دنبال سرنخهایی از گذشته خود میگردد تا راز هویت و اتفاقات ناگفته زندگیاش را برملا کند.
کوشیرو زندگی ساده و دوست داشتنی ای در کنار پدرش که کارگر خاندان تانجو است و مردم دهکده دارد. اما این آرامش پایدار نیست. روزی حقیقتی عجیب درباره ی گذشته ی او فاش می شود...
دزدان دریایی کلاه حصیری در دنیای جدید، در جزیره قارچ، دوباره با فاکسی مبارزه می کنند. سپس، در جزیره ای به نام نبولاندیا، با تفنگداران دریایی می جنگند...