11 کارگردان بزرگ از سراسر جهان در مورد تأثیر آکیرا کوروساوا بر کار خود صحبت می کنند. آنها از وی به عنوان یک استاد فیلمسازی یاد می کنند و از او به خاطر داستانهای قدرتمند، شخصیتهای پیچیده و تصاویر خیرهکنندهاش ستایش می کنند. کوروساوا بر بسیاری از کارگردانان برجسته، از جمله استیون اسپیلبرگ، مارتین اسکورسیزی و کوئنتین تارانتینو، تأثیر گذاشته است.
پنج نفر ناشناس برای سرقت از یک مسافرخانه که توسط یک باند یاکوزا برای پولشویی استفاده میشود، با هم متحد میشوند. آنها موفق میشوند و آماده میشوند تا فرار کنند، اما یاکوزاها آنها را تعقیب میکنند.
یک شی غیرقابل شناسایی در آسمان می چرخد. مردی مشکوک که توری در دست دارد ناگهان ظاهر می شود و سعی می کند چیزی را که از او فرار کرده است بگیرد. او باید ظرف شش روز آن «رفیق» پرسرعت را بگیرد وگرنه برای همیشه آن را از دست خواهد داد...
هفت نوجوان درمی یابند که آینه های اتاق خوابشان دروازه ای به دنیای دیگر است و به قلعه ای شگفت انگیز منتقل می شوند. در آنجا، دختری با ماسک گرگ آن ها را به بازی دعوت می کند.
این فیلم در مورد یک بازیکن گرن توریسمو است که مهارتهای بازی او در یک سری مسابقات بازیهای ویدیویی تحت حمایت کمپانی نیسان میشود تا یک راننده واقعی اتومبیلهای مسابقهای حرفهای شود...
جهنم نام یک زندان می باشد که افرادی که کارهای شیطانی زیادی در این دنیا انجام داده اند به این مکان فرستاده می شوند . یک روز زندانیان این زندان مخوف با کمک هم از این زندان فرار می کنند و وارد دنیای واقعی می شوند ، دنیایی که ایچیگو و دوستانش در آن زندگی می کنند . پس از اینکه زندانیان پا به محل زندگی ایچیگو و دوستانش می گذارند آنها تصمیم می گیرند که با این موجودات شیطانی به نبرد بروند اما آنها درمی یابند که توان مقابله با این زندانیان قدرتمند را ندارند ، در ادامه فردی مرموز پا به این دنیا می گذارد و به کمک ایچیگو و دوستانش می رود .
سوزومه، دختر 17 سالهای است که درون شهری آرام در کیوشو زندگی میکند، در حین سفر با مردی جوان مواجه میشود که به او میگوید: «من دنبال یه در میگردم». او را تعقیب میکند و در میان ویرانههای کوهستانی دری فرسوده پیدا میکند، انگار آن در تنها چیزی است که از تمام ویرانی ها به سلامت بیرون آمده است. انگار چیزی سوزومه را به سمت در میکشاند، در همین حین سوزومه خود را در حالی که به در رسیده است میبیند. خیلی زود درها یکی پس از دیگری در نقاط مختلف ژاپن شروع به باز شدن می کنند. بخاطر بلایایی که از آن سوی درها بر سر مردم روانه میشود، بایستی درها بسته میشدند. به نظر میرسید در آسمان مکانی که سوزومه واردش شده بود ستارگان، غروب خورشید و آسمان صبحگاهی تمام وقت با یکدیگر ترکیب شده بودند. به سبب این درهای مرموز، "سفر قفل کردن درها"ی سوزومه، آغاز میشود.
وقتی هیرومی، پسر باحال کلاس هشتمی، از توکیو به یک مدرسه ابتدایی/راهنمایی کوچک که تنها شش کودک در آن ثبت نام کردهاند، نقل مکان میکند، سویو سالم و صادق شیفته دنیای پیچیدهاش میشود...
یک جامعه وقتی جسدهای یک پیرمرد و مدیر یک مرکز مراقبت از بیماران در منزل پیدا می شود، تحت تاثیر قرار می گیرد. مرگ 42 بیمار سالمند به شیبا، یک پرستار محبوب و متعهد، ربط دارد. اما آیا شیبا واقعاً آنچه که به نظر می رسد است؟ ...