در یک مدرسه شبانهروزی سختگیرانه در هیمالیا، میرا ۱۶ ساله، میل و عشق را کشف میکند. با این حال، بیداری ج.نس.ی او توسط مادرش که محافظهکار است و هرگز نتوانسته تجربه آزادکننده بلوغ را داشته باشد، قطع میشود.
در دنیایی که کلونهای قاتل بر آن حکومت میکنند، یک دانشمند برای نجات بقایای بشریت میکوشد. اما رازی تاریک در مورد کودکی که در انتظار تولد است، آیندهی بشریت را به خطر میاندازد.
نینا، متخصص زنان و زایمان، پس از درگذشت یک نوزاد با اتهاماتی مواجه شده است. در طول تحقیقات، تمام جنبههای زندگی او زیر ذرهبین قرار میگیرد. با این وجود، او همچنان به مسئولیتهای پزشکی خود ادامه میدهد و با وجود تمام خطرات، مصمم است خدماتی را ارائه دهد که دیگران از انجام آن تردید دارند.
برای اینکه از رنج و درد در امان بمانی، باید یا از دیدن واقعیت چشمپوشی کنی یا به دروغ متوسل شوی. اگر این کارها را نکنی، ادامه دادن زندگی برایت دشوار خواهد بود.
پشت پرده با استورمی دنیلز که داستانش را به اشتراک می گذارد. این فیلم به دنبال آن است که او در حالی که با رویدادهای 5 سال قبل دست و پنجه نرم می کند، خود را دوباره اختراع می کند که او را به یک نماد بعید آمریکایی تبدیل کرده است.
داستان در سال ۱۹۷۰ اتفاق میافتد و دربارهی یک لولهکش اهل نیوبرانزویک است که برای آزاد کردن برادرش از زندان تورنتو به آن شهر میرود. سفر بازگشت پرتنش آنها به خانه، رابطهی برادرانهشان را محک میزند.
زندگی مادالنا، زن سی و چند ساله ای که شغل کسل کننده ای دارد و در قرارهای ناموفق شرکت می کند، کاملاً به هم ریخته است. تا اینکه یک روز با فرشته نجات غیرمنتظره ای به نام والنتینا ناپی،روبرو می شود..
وقتی یک دختر جوان از محله فقیرنشین برای تحصیل به شهر نقل مکان میکند، در یک پانسیون با دانشجویان دیگر زندگی میکند. آنها نمیدانند که پشت شخصیت خجالتی و کمرو او...
زمانی که یک قاتل روانی شیفته دختری زیبا میشود، برای تسخیر او از هیچ کوششی فروگذار نمیکند و حتی دست به قتل تمام موانع بر سر راهش میزند. این داستان، بررسی شخصیت یک قاتل روانی، قربانی او و مرزهای جنایتکاری اوست.
پوئک، پسری که در زاغهها زندگی میکرد، ناگزیر بود شرایط دشوار خود را تاب آورد، زیرا گمان میکرد هرگز نمیتواند همسنگ دیگران باشد. او برای بقا در اجتماع، ناگزیر از سکوت و پذیرش آزار و اذیت دیگران بود.
کیکو میشیما، دختری که از سوی خانوادهاش مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود، برای رهایی از این شرایط به شهر دیگری نقل مکان میکند. در آنجا با پسری آشنا میشود که او نیز تجربه مشابهی داشته است. این دو، با وجود تفاوتهایشان، یک نقطه مشترک دردناک دارند: گذشتهای پر از آزار و اذیت.