اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
سرپرست شرور هلگا، زندان سیاسی زندان زنان استیلبرگ را اداره می کند. الیزابت فوگل ، زندانی سرسخت، که دختر یکی از رهبران شورشیان است ، پس از آنکه خود را در استیلبرگ در زندان می بیند ، از هلگا فرار می کند...
یک نویسنده تلویزیونی آفریقایی-آمریکایی ناامید در اعتراض به نمایشی با چهره سیاه پیشنهاد می کند، اما با ناراحتی او، این برنامه به یک موفقیت تبدیل می شود....
شریل یک کارگردان اهل هنگ کنگ است که از داستان عشق اول خود به عنوان مبنای پروژه بعدی خود استفاده می کند. همانطور که او داستان خود را برای یک فیلمنامه نویس تعریف می کند، خاطرات دوران معصومانه تری را زنده می کند...
ایچابود کرین، یک آموزگار یانکی، به روستای خوابآوران میآید و عاشق کاترینا ون تاسل میشود. بروم بونز، نامزد کاترینا، میخواهد ایچابود را از سر راه خود بردارد. او لباس شبح سربریده را میپوشد و ایچابود را میترساند. ایچابود از ترس میگریزد و دیگر هرگز دیده نمیشود...
دو پلیس برای دستگیری یک جنایتکار فراری، از آپارتمان یک زن سالخورده استفاده میکنند. آنها با میزبان خود رابطهای صمیمانه برقرار میکنند و هر یک از آنها وارد رابطه عاشقانهای میشوند...
داستان درباره مدیر مدرسهای است که برای نجات یک مدرسه از تعطیلی به شهری کوچک میرود. در این سفر، او با معلم موسیقی جذاب آن مدرسه آشنا شده و عاشق او میشود. این اتفاق باعث ایجاد تغییراتی در زندگی شخصی و حرفهای او میشود.
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
فیلم درباره زندگی «مالنا» (مونیکا بلوچی) است. وی دختر زیبارویی است که به تازگی به همراهی پدرش، به یک شهر کوچک نقل مکان کرده. زیبایی مالنا به گونه ای است که مردم شهر در مورد وی شایعه پردازی می کنند. شایعه هایی که بالاخره باعث می شود که پدرش از او روی گردان شود تا اینکه ...
یک ناخدای تبهکار، ادعا می کند که در یک جزیره ی گمشده در اقیانوس منجمد جنوبی، سنگ معدنی رادیوم پیدا کرده است. خدمه ی کشتی در مسیر این جزیره با یک زن سفید پوست روبرو می شوند که به همراه همسر و فرزندش زندگی می کند. او به زبان برتون آواز می خواند. تمام خدمه ی کشتی عاشق او می شوند و بعد از این اتفاق مجموعه ای از درگیری ها، دیوانگی ها و قتل ها به وقوع می پیوندد...
در بیمارستان میلفورد، مورگان (پسر جیمز و سارا) و لوک (پسر لیندا که پدرش داریل آنها را ترک کرده) متولد میشوند. پرستار به اشتباه کارتهایشان را جابجا میکند. دو سال بعد، داریل برمیگردد و با وجود انکار پدری، مشروط بر عدم دخالت در زندگی آنها، آزمایش DNA را میپذیرد.
تام دانشآموزی کارگر در سال آخر دبیرستان است و امیدوار است بورسیهای برای دانشگاه بگیرد. او و دوستش بیل به تماشای دخترها علاقهی زیادی دارند و شکستهایشان در اغوا کردن دخترها را به نداشتن ماشین نسبت میدهند. تام با کتی که دختر سادهای است درس میخواند، اما بینشان رابطه صمیمانهای وجود دارد.
یک خانم دکتر جذاب و موفق برای پیدا کردن عشق واقعی و ازدواج با "آقای ایدهآل" در روزنامه آگهی میدهد. او با تعدادی از آقایان برای قرار ملاقات میرود که هر کدام خصوصیات منفی و عجیبی دارند. برخی از آنها تنها، ناامید، خطرناک و منحرف هستند.