1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
مردی که در کار خرید و فروش کارهای هنری است، برای دیدن بستگانش از شیکاگو به کاریلونای شمالی می رود، و طولی نمی کشد که آرامش خانه ی آن ها را بر هم میزند...
"ایوان" کشیشی در کلیسای یک روستا است. او انسان عجیبی است. دنیا را با عینک خوشبینی می بیند و معتقد است با شیطان در حال جنگ است. "آدام" یک آدمسرسخت است که به کلیسا برای انجام خدمات اجتماعی محکوم می شود. او به خود قول می دهد که ایمان "ایوان" را در هم بشکند...
نایونگ دخترِ جوونی ـه که از مادرش و کارای خجالت آورش خسته شده و برای فرار از این اوضاع تصمیم میگره چند روزی به سفر بره ولیبه خاطر پدرش که خونه رو ترک کرده نمیتونه به سفر بره و مجبور میشه دنبال پدرش بگرده که و برای اینکار به زادگاه پدر و مادرش میرهو در اونجا طی یک اتفاقی به زمان ۲۰ سالگی مادرش سفر میکنه و …
براندون (متیو مک کنکاگی) یک بازیکن معروف فوتبال آمریکایی، ولی در یکی از مسابقات مصدومیت شدیدی سراغش می آید و مجبور به خانه نشینی میگردد. براندون تصمیم میگرد که در بنگاه شرط بندی مشغول به کار شود. از آنجا که او خود یک ورزشکار تمام عیار بوده است بیشتر پیش بینی هایش درست از آب در می آید تا جایی که نظر والتر (آل پاچینو) رئیس یکی از بزرگترین بنگاههای شرط بندی را در نیویورک به خود جلب میکند و آینده جدیدی را رو در روی خود می بیند...
رضا مثقالی (پرویز پرستویی) معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانهاست. رضا در حادثهای مجروح شده و به بیمارستان خارج از زندان منتقل میشود. در آنجا لباس یک روحانی بیمار را میرباید و در لباس روحانیت موفق به فرار از زندان میشود. او با مصونیتی که در لباس تازه پیدا کرده به یک شهرک مرزی میرود تا از طریق و با گذرنامه جعلی از کشور خارج شود اما به دلایلی با یک روحانی دیگر اشتباه گرفته میشود و امامت جماعت محلی را برعهده اش میگذارند...
این داستان زندگینامهای -که آنچنان معتبر نیست- مربوط به جین آستین، پیش از مشهور شدنش و روابط عاشقانهاش با یک مرد ایرلندی است که احتمال میرود منبع الهام آستین برای خلق رمانهای مشهور آیندهاش باشد.
يوسف 45 ساله استاد دانشگاه در رشته ادبيات درس مي دهد. او در سن 8 سالگي بر اثر جرقه آتش بينايي خود را از دست داده است. حالا سالهاست كه او در دنيايي ديگر زندگي مي كند. شكايتي ندارد، زندگي آرام و دوست داشتني اي دارد تا اينكه مبتلا به يك بيماري نسبتاً خطرناك مي شود كه احتمال دارد سلامتي خود را براي هميشه از دست بدهد.
نینا یک دختر جوان است که مورد آزار و سوء استفاده پدر بی شرمش قرار می گیرد. نینا اگر تسلیم نشود مورد ضرب و شتم پدرش قرار می گیرد و در نهایت باز با خشونت به او تجاوز می شود. نفرت دختر به حدی می رسد که بارها تصمیم به کشتن پدر می گیرد، اما هیچ وقت جرات این کار را نمی کند
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 29 جایزه دیگر.
سال 1585. در انگلستان اغلب مردم کاتوليک هستند و ملکه پروتستان، «اليزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسياري روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتوليک اسپانيا، «فيليپ دوم» مي کوشد تا يک کاتوليک، يعني «مري»، ملکه اسکاتلند (مورتن) را که جاي او به قدرت برساند. از طرف ديگر مشاوران «اليزابت» از جمله «ويليام والسينگام» (راش) فشار مي آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 31 جایزه دیگر.
"لاورا هندرسون" که به تازگی بیوه شده است،تئاتر متروک "ویندمیل" را خریداری کرده و "ویویان وندام" را با وجود تفاوتهایشان قانع می کند آنجا را اداره کند.اما ایده آنها ابتدا به موفقیت می رسد اما سالنهای دیگر از آنها کپی کرده و فاجعه به بار می آید...
ریچل کارلسون نویسنده کتاب های پر فروش بعد از غرق شدن پسر پنج ساله اش به خانه ای دورافتاده در سواحل اسکاتلند نقل مکان می کند تا در خلوت کتاب تازه اش را بنویسد و از غم فقدان فرزند نیز رها شود. اما روح پسرش در حال تعقیب اوست و به نظر می رسد چیزی شیطانی در اطراف ریچل در حال وقوع است.
در جریان جنگ جهانی دوم، ̎کشیش آبه هانری کرمر̎ (ماتیس)، پس از گذراندن دورانی جهنمی در اردوگاه اسیران جنگی داخائو همراه با سایر کشیشهای کاتولیک، نُه روز مرخصی میگیرد تا بتواند در مراسم خاکسپاری و ترحیم مادرش شرکت کند. در همان زمان، ̎سروان گبهارت̎ (ویل) افسر گشتاپو سعی میکند ̎هانری̎ را ـ که در یک خانوادهٔ ثروتمند و بانفوذ لوکزامبورگی به دنیا آمده ـ راضی کند تا اسقفِ محلی را از مقاومت در برابر آلمانیها بازدارد و به علاوه نامهای از طرف کلیسای کاتولیکِ لوکزامبورگ به واتیکان بنویسد و پاپ را راضی کند تا از ̎هیتلر̎ و رژیم نازی حمایت کند. ̎هانری̎ که در تنگنا گیر افتاده، خود و اسقف را زیر را سئوال میبرد که چه تصمیمی باید بگیرد…
نیروهای پلیس بین الملل و مافیای روسیه در جستجوی "آنتونی زیمر"،مرد باهوشی که مشغول پولشویی در پلیس است هستند. او تحت یک عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته و چهره و حتی صدایش برای کسی شناخته شده نیست. تنها راه برای رسیدن به او از طریق معشوقه اش است و...