اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
مادلین، پیشخدمت هتل و مادر یک پسر، با فرانسوا، دانشجوی ثروتمند، آشنا میشود. رابطهشان عمیق میشود، اما فرانسوا برای رهایی از چیزی، سرنوشت مادلین را به خود گره میزند.
سه زن ورزشکار جوان، یکی دونده سرعتی از استرالیا، دیگری وزنهبردار از بومیان استرالیا و سومی شناگری پارالمپیکی از ژاپن، در دنیای ورزشهای سطح بالا با چالشهایی مانند عشق، تحصیل و حواشی مختلف روبرو میشوند.
«من تنو فر میلنگی» یک درام عاشقانه در محیط دانشگاه است. داستان درباره «آرمان»، پسری خجالتی است که به بهترین دوستش، «پرواز» علاقه دارد. پرواز که رؤیای بازیگر شدن را در سر میپروراند، از این عشق بیخبر است. آرمان با تماشای پیشرفت پرواز و نزدیک شدن او به افراد دیگر، در سکوت، دچار کشمکشهای عاطفی و تنهایی میشود.
پارک گنگ یون، رئیس یک تیم تحقیقاتی می باشد که با جنایات جدی سر و کار دارد. تیم او سابقه دستگیری بی نظیری دارد. پارک گنگ یون دستگیری مجرمین را در اولویت کار خود قرار داده است...
تاشی، که زمانی یک ستاره تنیس بود و حالا مربیگری میکند، همسر یک قهرمان تنیس است که در حال تجربه یک دوره باخت است. تاشی برای کمک به شوهرش برای بازگشت به پیروزی، استراتژی خاصی را در نظر میگیرد. اما زمانی که شوهرش باید با بهترین دوست سابق خود و دوست پسر سابق تاشی روبرو شود، همه چیز تغییر میکند...
دِیسی ، نولا ، دِندرا و کریستال تصمیم میگیرند تا زمانی که در پیش هستند، زنجیره سرقتهای خود را متوقف کنند، اما یک ملکه بدنام کارتل برای انتقام میآید...
لورنسو، مهاجر غیرقانونی برزیلی و دلشکسته، در پرووینستاون به دنبال هدف است. او با موریس وارد رابطهای پرشور میشود و هر دو تلاش میکنند تا با گذشته و آینده نامعلومشان کنار بیایند.
ویک و امی برای بچه دار شدن سفری را آغاز می کنند و پس از چندین تلاش ناموفق آنها را به انجام لقاح مصنوعی سوق می دهد. آیا ازدواج آنها از عوارض عاطفی و فیزیکی که لقاح مصنوعی بر آنها وارد می کند جان سالم به در خواهد برد؟..
ایمان و خانواده اش از ایران فرار می کنند و در یک مرکز پناهندگان در شمال سوئد اسکان می یابند. ایمان به عنوان پدر مسئولیت خانواده را بر عهده می گیرد، اما به قولی که به همسرش داده عمل نمی کند و به باشگاه کشتی محلی می پیوندد. شایعاتی در مورد او پخش می شود و ترس و ناامیدی او شروع به افزایش می کند...