دو نظافتچی که متخصص تمیز کردن صحنههای مرگ هستند، مامور میشوند خانهای با سه جسد پوسیده را پاکسازی کنند. در حین کار، با اتفاقات مرموزی روبرو شده و یک راز عجیب را کشف میکنند.
یک زوج واقعی که سبک زندگیشان در ون میگذرد، برای بازسازی یک مزرعه متروکه در ناکجاآبادِ میسیسیپی به ماجراجویی رفته بودند. آنها در حالی که دوربینهایشان روشن بود، پروژهشان را در شبکههای اجتماعی ثبت میکردند. اما مزرعه پر از شگفتیهای ناراحتکننده بود، مخصوصاً در شب.
میمی، نوجوان یتیم با پاهایی که شکل طبیعی ندارند، در یک پیتزافروشی واقع در ناپل مشغول به کار است. در یک روز تقدیرساز، او با کارمیلا، دختری جوان که خود را از نسل کنت دراکولا میپندارد، آشنا میشود. این دو تصمیم میگیرند که با یکدیگر از محیط اجتماعی خود جدا شوند.
در شهر کوچک و آرامی در ایالت پنسیلوانیا، هنگامی که یکی از مجرمان بدنام تیمارستان گریاستون میگریزد، وحشت فراگیر میشود. او که عطش انتقام دارد، به کشتاری وحشیانه دست میزند و ساکنان شهر را در وحشتی عمیق فرو میبرد.
شش دوست که عازم کنسرتی هستند، در مکانی دورافتاده دچار نقص فنی خودرو میشوند و با یک خانوادهی روانی ساکن در بیابان مواجه میگردند که هر رهگذری را به قتل میرسانند.
کالج سنت وینسنت درختی مقدس برای عاشقان در ولنتاین دارد . از طرفی، شایعاتی مبنی بر تسخیرشدگی آن توسط یک جادوگر و مرگ چند جوان وجود دارد. شانتانو، دانشجویی دلشکسته و مست، در ولنتاین به سوی این درخت میرود.
یک محقق پدیدههای فراطبیعی ساکن هلسینکی برای بررسی مجموعهای از مرگهای مرموز در جریان فیلمبرداری یک برنامه تلویزیونی واقعنما به کرالا سفر میکند و در جزیرهای مرموز با موجودی وصفناپذیر از یک آیین دراویدی روبرو میشود.
زیگی که یک زن از قوم موهاک است، به عنوان چهره تبلیغاتی برای شرکت "پیمان طبیعت" استخدام میشود. پسرعمویش او را به سرزمین اجدادیشان فرامیخواند و بدین ترتیب، زیگی ناخواسته در نبردی برای پاسداری از میراث فرهنگی قوم خود در برابر سودجویی شرکتهای بزرگ گرفتار میشود.
یک متخصص رباتیک که اندوه از دست دادن پسر یازده سالهاش را در ساخت عروسکی رباتیک به نام «رابین» با تمام قابلیتهایش به کار میگیرد، با رخ دادن زنجیرهای از اتفاقات هولناک درمییابد که رابین برای تصاحب کامل خالقش از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد.
در آخرین سفر دریایی شبانه در نیویورک، مسافران و خدمه مورد تعقیب یک موش بیرحم قرار میگیرند و این گذرگاه که میبایست آرام باشد، به یک قتلعام خونین بدل میگردد.
آنا پس از، از دست دادن دوستش، ایزی، به گربهای که با هم نگهداری میکردند، علاقهمند میشود. اما پس از گاز گرفته شدن توسط گربه، تغییرات عجیبی در او رخ میدهد.
داستان دربارهی خواهر و برادری به نامهای حنیف و استی است که پس از درگذشت عمویشان به شهر محل تولدشان بازمیگردند و در آنجا تجربههای ماوراءالطبیعهای را از سر میگذرانند که به ظهور مجدد او مربوط میشود.
در یک خانهی قدیمی چندخانواری به نام «ویلای وون جونگ»، جو-هیون بیخیالانه برگه تبلیغاتی یک کلیسای فرقهای را که اتفاقی گرفته بود، در صندوق پستی شین-هه میاندازد. شین-هه کمکم خود را وقف این کلیسا میکند و با شور و حرارت همسایههایش را برای درمان پسر بیمارش به این کلیسا دعوت میکند.