ویروسی که باعث تبدیل انسان به گرگنما میشود، در نیویورک شیوع پیدا میکند. در این میان، سرهنگ هافمن به دنبال یافتن درمانی برای این بیماری است، در حالی که ژنرال مونیگ قصد دارد یک ارتش جدید از سگها تشکیل دهد.
فیلم دارای سه داستان مختلف است. داستان اول درباره یک بیمار روانی هستش. داستان دوم درباره ی یک پسربچه ی هشت ساله و پدر بی رحمش است و داستان سوم درباره ی یک پروفسور هست که اعتقاد دارد آخرالزمان به زودی اتفاق خواهد افتاد و به همین خاطر برای نجات خانواده اش شروع به ساختن پناهگاه می کند...
داستان سرزمینی که همه ی مردم تبدیل به زامبی شده و عده ای برای مبارزه با آنها تلاش می کنند. یکی از آنها مردیست که با یک کامارو و اسلحه های زیاد و بشکه ای پر از مشروب که همراه خود دارد به جنگ زامبی ها می رود...
آلبرت، فروشندهی هاتداگ، سوژهی عکاسی بحثبرانگیز ایوان میشود. او در حالی که برای ایوان مدل میشود و درگیر پیچیدگیهای بیان هنری میشود، با سوءاستفاده نیز روبهرو میشود.
یک خانواده به یک پرورشگاه متروکه نقل مکان می کنند و به زودی متوجه می شوند که پرورشگاه جذاب آنها دارای تاریخچه ای نگران کننده است و متقاعد می شوند که تنها نیستند...
در این داستان، افرادی مرده هستند. رویاهایی دربارهی یک خرگوش بزرگتر از حجم عادی دیده میشود. علاوه بر این، اتفاقات قتلهای مختلفی وجود دارد و یک کاراگاه درگیر آنهاست...
یک عروس بعد از اینکه متقاعد می شود که یک تصادف تلخ جان همسرش را گرفته است به سمت مرگ می پرد. اما، پایان زندگی او آغاز داستان است، همسرش زنده است و مرگ دروغین او نقشه او و بهترین دوستش برای خلاص شدن از شر او بوده است ...
پسر جوانی به نام روسکو دریچه ای به دنیایی دیگر می یابد که در آن توسط یک شیطان بزرگ معروف به دیموس به او جادو آموزش داده می شود. دیموس پسر را به مردانگی بزرگ می کند و رازهای زیادی را برای او فاش می کند...