روز هالووین است و کارگر فروشگاه ویدئویی «استن هلسینگ» را ترک کرده است، همراه با دوست سابق ، بهترین دوست و یک رقصنده عجیب و غریب به شهری که توسط بزرگترین هیولاهای تاریخ سینما نفرین شده است، می روند...
در توکیوی آینده، دختری سامورایی به نام "روکا" تلاش می کند انتقام قتل پدرش را بگیرد. او یک پلیس و عضو گروهی ویژه است که مامورت دارند جنایتکاران جهش یافته را نابود سازند...
دسته ای از افراد پلیس، گروهی از گانگستر های شهر، و گله ای از مرده های متحرک با هم در نزاع و کشمکش هستند. و همگی قصد دارند به نحوی از این مخمصه جان سالم بدر ببرند...
پسری شاهد قتل پدر و مادرش است و به پرورشگاهی فرستاده می شود، در آنجا خواهرش به فرزندی پذیرفته می شود و او با استفاده از ماسک مورد آزار قرار می گیرد. سال ها بعد، او هنوز نقاب پوشیده به زندگی او باز می گردد و می خواهد درسی به او بدهد...
پنج قربانی در چنگ دیوانگی: در فیلمی هولناک، پنج غریبه خود را در اعماق تاریکی سیاهچال زیرزمینی اسیر مییابند و دیوانهای بر سرنوشتشان چنگ انداخته است...
الین، شوهر و فرزندانش برای جشن کریسمس به خانه روستایی دور افتاده خواهرش می روند. در آنجا، کودکان توسط یک باکتری آلوده می شوند که آنها را به خشونت تبدیل می کند...
گروهی از دانشجویان ناآگاه به امید یافتن شواهدی از گونه های در خطر انقراض، ماموریتی را در جنگل آغاز می کنند. چیزی که آنها متوجه نمی شوند این است که آنها در زمین های تغذیه یک شکارچی شرور و حسابگر سرگردان شده اند...
«شکارچی ارواح» مشهور، کارتر سیمز برای انجام تحقیقات ماوراء الطبیعه در مورد یک خانه ظاهراً جن زده، پول می گیرد. او همراه با یک فیلمبردار، یک گزارشگر و یک مدافع روحانی، سفری سه شبه را در وحشت آغاز می کند...
آگوست 1995: میکیا برای اولین بار با شیکی در یک کیمونوی سفید در یک روز برفی ملاقات می کند . بعداً، در مراسم سال اول دبیرستان، میکیا شیکی را در میان جمعیت می بیند و او را تعقیب می کند و خود را به او معرفی می کند. اما شیکی راز بزرگی را پنهان میکند: موجی از قتلهای عجیب و غریب در اطراف بسیاری از نقاط شلوغ رخ میدهد، و هیچ مظنونی وجود ندارد...
سپتامبر 1998: موجی از حوادث غیرعادی خودکشی که در آن چندین دختر دبیرستانی کشته می شوند ، اما هیچ یادداشتی برای خودکشی به جا نگذاشتند و ظاهراً دلیلی برای خودکشی نداشتند. در این مورد، هیچ رابطه ظاهری وجود ندارد. شیکی متوجه می شود که یک چیز مشترک است و نیروی عجیبی در سایه این مرگ های عجیب وجود دارد...