هفت سال پیش ، یک هیولای مرموز در اعماق معدن زغال سنگ روستایی پیدا شد. از آن زمان ، شایعات در مورد طاعون در شهر کوچک پخش شد و مردم یک بیماری روانی غیرقابل توضیح را تجربه می کنند...
چهار دانشجو کالج سلتیک افسانه آرچائون را که در قرن 15 زندگی میکرده است را زنده می کنند. این افراد که جرات جلب روح شیطانی را دارند با قرار دادن ماسک ...
یک سفیر رسانه های اجتماعی دسته ای از اینفلوئنسرهای در حال رشد را گرد هم می آورد. برای به دست آوردن فالوور، آنها وارد یک بازی خطرناک شانس با قدرتی مرموز می شوند، تا زمانی که تنها چیزی که باقی می ماند محتوایی است که حاضر بودند برای آن بمیرند...
دَستان دیگر طاقت نق زدن های همیشگی همسر باردارش را ندارد و تصمیم می گیرد حداقل برای یک روز با دوستانش باشد . آنهابه ماهیگیری می روند که یک سری اتفاقات غیرقابل پیش بینی برایشان پیش می آید...
به دنبال پناه بردن به جزیره ای در ایالت نیویورک، آخرین تلاش یک زوج متاهل برای نجات رابطه شکست خورده خود زمانی که شوهر شروع به پسرفت عاطفی، ذهنی و فیزیکی می کند، بدتر می شود...
مدیسون، اینفلوئنسر رسانههای اجتماعی، در یک سفر در تایلند با سی دبلیو آشنا می شود، که به راحتی سفر میکند و به او شیوه زندگی غیرقابل مهارتری را نشان میدهد، اما علاقه سی دبیلیو به او مسیر تاریکتری پیدا میکند...
درست قبل از کریسمس، زویی جوان ،برادرش فرانکلین و خانوادهشان به یک عمارت بی سر و صدا با گذشته ای تارک نقل مکان میکنند. درحالی که بزرگترها بدنبال نوسازی عمارت هستند، بچه ها که حوصلهشان سر رفته یک جعبه اسباب بازی مخفی پیدا میکنند و خوشحال هستند که...
داستان درباره یک زوج جوان است که به دام یک خونآشام بسیار قدیمی میافتند. این خونآشام سعی میکند با فریبکاری و اغواگری، این زوج را به دنیای تاریک خود بکشد.
سوفی، یک روانشناس جوان، خود را ربوده و در یک بازی دیوانهوار بتل رویال پر از قاتلان سریالی موزیکال میبیند که هر کدام دلیل خاص خود را برای قتل دارند...
برای بالا بردن بینندگان برنامهی تلویزیونی که اسپانسرش هستند، مدیر تبلیغاتی یک شرکت داروسازی همزمان با ظهور دوبارهی گودزیلا، نقشهی شکار یک هیولای افسانهای را به عنوان تبلیغ میچیند...
"لکسی خندان"، آن بانوی پرشور و انگیزه، به ناگاه از صحنهی زندگی محو شده است. هرچه بیشتر در عمق ماجرای ناپدید شدن او فرو میرویم، حقیقت پنهان شدهای آشکار میشود که از هر داستان تخیلی عجیبتر است.
هدر برای رساندن خاکستر عشق قدیمیاش به بیشاپز کاو، به سفری میرود که در آن با گذشته و چالشهای درونی و بیرونی خود روبرو میشود و زندگی آرامش مختل میگردد.