"لکسی خندان"، آن بانوی پرشور و انگیزه، به ناگاه از صحنهی زندگی محو شده است. هرچه بیشتر در عمق ماجرای ناپدید شدن او فرو میرویم، حقیقت پنهان شدهای آشکار میشود که از هر داستان تخیلی عجیبتر است.
هدر برای رساندن خاکستر عشق قدیمیاش به بیشاپز کاو، به سفری میرود که در آن با گذشته و چالشهای درونی و بیرونی خود روبرو میشود و زندگی آرامش مختل میگردد.
یک شرور خسته از ژانر اسلشر ساعتها وقت میگذارد و برنامهریزیهای لازم را برای اجرای قتلهای بینقص انجام میدهد، تا اینکه با قربانیانی روبهرو میشود که لعنتی! مثل همیشه رفتار نمیکنند.
ایوی، دختری با علاقه به افسانه های دریا، گردنبندی جادویی را پیدا می کند و به طور ناخواسته دیوی مرگبار را آزاد می کند که تهدیدی برای او و عزیزانش است...
داستان معماری که سارقانی به خانه ی او دستبرد می زنند و زندگی شاد و منظم او را دستخوش تغیراتی می کنند. اکنون تنها رویای آندری این است که آن کابوس را از حافظه همسرش "اولیا" پاک کند. او که از موفقیت در این کار ناامید شده، به طور اتفاقی...
زوج تازه ازدواج کرده به خانه رویایی خود نقل مکان می کنند و در آنجا مجموعه ای از نامه های 100 ساله را از یک زن جوان که پس از رها شدن توسط صاحب خانه دست به خودکشی زده است، کشف می کنند...
هنگامی که والدینش به قتل می رسند، ننکا با ملکه ساحل روبرو می شود که به او پیشنهاد می کند در افشای هویت افرادی که والدینش را کشته اند کمک کند. این موضوع مسیر زندگی او را تغییر می دهد...
گروهی از فرشتگان سرکش که مأمور انتقال ارواح گناهکار به جهنم بودند، از مسیر خود منحرف شده و پیش از آنکه بشر فرصت توبه یابد، به جلادانی برای او تبدیل میشوند.
یک کارگردان فیلم که دیوانه به نظر میرسد، در تلاش برای ساخت واقعبینانهترین فیلم هیولایی که تا کنون ساخته شده، شروع به تولید فیلمی در مورد یک موجود نیمهانسان نیمهاختاپوس میکند.
پس از خودکشی تکان دهنده یک ستاره جوان پاپ، خواننده پشتیبان او خود را در زندگی موازی می بیند. اما آیا موفقیت او به دست آمده است یا نیروهای غیبی به آن کمک می کنند؟...
مری دلتنگ برادرش است و به همین دلیل، با پیشنهاد همخانهاش مایلو برای استفاده از تختهی احضار روح موافقت میکند. این کار باعث آزاد شدن یک موجود پلید میشود.
داستان حول محور خونآشامها و نزاع آنها برای فرمانروایی میچرخد. انتخاب رهبر برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که سرنوشت انسانها به این انتخاب بستگی دارد. اگر خاندان اشتباهی انتخاب شود، بشریت با خطر نابودی مواجه خواهد شد.
لوسیا برای فرار از رهبر یک گروه شیطانی ، به همراه مادربزرگش به یک کابین دورافتاده در جنگل نقل مکان می کند. اگرچه در محیط اطرافش ایمن است، اما او توسط حافظه اش تسخیر شده است و می داند که برای ردیابی او دست از سر هیچ کاری نمی کشد....