ریچارد کارلایل به همراه فرزندانش به خانهٔ پدری بازمیگردد تا اموال پدر مرحوم را بفروشد. اما فرزندانش مکانی مرموز پیدا میکنند که روحهای سرگردان در آن جمع میشوند و متوجه میشوند که روح پدربزرگشان هنوز آنجا گیر افتاده است.
خانم پوللی، زنی ثروتمند و سختگیر، با اکراه اجازه میدهد پولیانا، دختر یتیم خواهر مرحومش، وارد خانه مجلل او شود. کارکنان خانه به پولیانا علاقهمند میشوند، اما او از رژیم خانهای خوشش نمیآید. با این حال، او با روحیه شاد و مثبت خود، آن را تحمل میکند...
بنجی گم شده و تنها در خیابان های یک شهر کوچک می سی سی پی، تلاش می کند تا مادرش را از یک کارخانه توله سگ در حیاط خلوت نجات دهد، و از دو سگ شکاری و یک دستیار ناخواسته دوری می کند...
بادی (ویل فرل) در پرورشگاهی در نیویورک زندگی می کند. شب کریسمس می پرد در کیسه بابانوئل و او هم از همه جا بی خبر، بادی را با خودش به قطب شمال می برد. در آنجا پری ها تصمیم می گیرند که بادی را بزرگ کنند و به او هم نگویند که در حقیقت انسان است. سال ها بعد وقتی که بادی از این راز باخبر می شود تصمیم می گیرد به نیویورک بازگردد تا پدر واقعی خودش را پیدا کند...
در شب کریسمس، وینی پو در تنظیم درخت کریسمس خود با مشکل مواجه است. پو لیز می خورد و می افتد و قفسه ای را می شکند که هدیه ای را که برای پیگلت ساخته بود ...
جک به عقب برگشته و این بار او در اکستریم ترین ماجراجویی خود، دامنه ها را خرد می کند. جک با پیت، یک اسنوبرد سوار، و برادر راکش جی ملاقات می کند، جایی که آنها باید از دو کلاهبردار پیشی بگیرند و در مسابقات قهرمانی کراس مرزی برنده شوند.
آندریکا و ماریکا کودکانی هستند که یک دانه جادویی به عنوان هدیه دریافت می کنند که باید شادی و فراوانی را برای مردم به ارمغان آورد. اما جادوگر شیطان صفت کارا مور سوژه های خود را می فرستد تا گیاه شگفت انگیز را نابود کنند...
دیوید وایزمن یازده ساله دیوانه کریکت است و در آن خوب نیست. او تمام وسایل آن را دارد اما هیچ مهارتی ندارد. وقتی یک خانواده جامائیکایی به خانه همسایگی آنها نقل مکان می کنند و یک تور کریکت در باغ پشتی می سازند، دیوید در بهشت هفتم قرار می گیرد ...
روگرت ها در یک ماجراجویی مهیج درگیر شده اند و توسط تورنبریز مورد کمک قرار می گیرند. تورنبریز ها یک خانواده هستند که دور دنیا برای ساخت مستندهای طبیعت سفر می کنند و ...